Part10

1.3K 310 44
                                    


آلفا قدم‌های سست‌شده‌اش رو آهسته به عقب برداشت و قبل از اینکه تهیونگ ببینتش، به اتاق برگشت و در رو، روی هم گذاشت. در رو نبست، چون تهیونگ هم نبسته بودش و این‌طوری طبیعی‌تر جلوه می‌کرد؛ اما پس چشم‌های اشکیش رو چطوری می‌خواست توجیح کنه؟

مقابل آینه‌قدیِ اتاق به چهره‌ی آشفته‌اش نگاه کرد و بغضش رو قورت داد. چشم‌های درشتش لبریز از اشک بودن و بینی دکمه‌ایش کمی سرخ شده بود.
آخرین جمله‌ی تهیونگ مثل یه نوارِ خراب مدام توی ذهنش تکرار می‌شد و حال آلفا رو بدتر می‌کرد.
اون‌قدر فکرش درگیر و آشفته بود که نفهمید کی در اتاق باز شد و تهیونگ شروع به حرف‌زدن کرد.

_اوه، بیدار شد... هی حالت خوبه؟

چشم‌های اشکی و چهره‌ی بغض‌کرده‌ی پسرک تهیونگ رو نگران و متعجب کرد.
کمی قبل که حتی توی خواب هم لبخند می‌زد؛ پس الان چش بود؟
بتا خودش رو به جونگ‌کوک رسوند و کمر پسر کوچیک‌تر رو از روی ملحفه گرفت.

_درد داری؟ چرا صدام...

پس‌زده‌شدن دستش توسط آلفا اون‌قدر متعجبش کرد که نتونست سؤالش رو کامل بپرسه.
چهره‌ی جونگ‌کوک عصبانی و لحظه‌ای بعد شرمنده شد.
به‌هرحال اون کسی که تهیونگ رو اغفال و وادار به رابطه کرد، خودش بود؛ پس نمی‌تونست از کسی غیر از خودش عصبانی باشه.
عصبانی که سهله، جونگ‌کوک حالا حس نقش‌ سومی رو داشت که خواسته یا ناخواسته وارد زندگی یک زوج عاشق شده بود تا میونه‌شون رو خراب کنه.
چقدر وقیحانه و البته ترحم‌برانگیز.

_من... می‌تونم یک‌ دست لباس قرض بگیرم؟

نمی‌دونست دلیل گرفتگی صداش به‌خاطر بغضه یا خشکی گلوش. صداش اون‌قدر آروم و ضعیف به گوش رسید که بتا لحظه‌ای شک کرد اصلاً درست شنیده؛ اما خب وضعیت جونگ‌کوک با اون ملحفه‌ای که مثل پیله دور خودش پیچیده بود، چیزی غیر از همون درخواست ناواضح به‌نظر نمی‌رسید.

_البته، قبلش نمی‌خوای دوش بگیری؟

_نه.

جونگ‌کوک کوتاه و سریع جواب داد و از موقعیت تهیونگ برای پاک‌کردن اشکی که لجوجانه از گوشه‌ی چشمش سُر خورده بود، استفاده کرد.
بتا یک ست هودی و شلوار خاکستری‌رنگ روی تخت گذاشت و منتظر به جونگ‌کوک نگاه کرد.
انگار بتا منتظر بود تا جونگ‌کوک جلوی اون لباس‌هاش رو بپوشه؛ اما آلفا تنها مثل یه مجسمه سرجاش ایستاد و فقط به لباس‌ها خیره موند.
در طرف دیگه، تهیونگ بدون هیچ منظوری فقط به چهره‌ی گرفته‌ی جونگ‌کوک نگاه می‌کرد و دنبال دلیل وضعیتش می‌گشت.
ممکن بود از کارش پشیمون شده باشه؟
یا اینکه خجالت کشیده؟ نه خب اگه خجالت می‌کشید باید چهره‌ای خجالت‌زده به خودش می‌گرفت؛ اما این جونگ‌کوک بیشتر از خجالت‌زده‌بودن، سرشکسته به‌نظر می‌رسید.

Mania AUDonde viven las historias. Descúbrelo ahora