PART 17

1.2K 181 207
                                    

Marco's POV

حتی تصور اینکه یه مرد لعنتی دیگه دستش رو روی تالیا بزاره، دیدم رو قرمز میکرد و باعث میشد حس کور کننده مالکیت به رگ‌هام هجوم بیاره.

این یه چیز جدید بود.

من یه حرومزاده مالک بودم، اما درباره زن‌ها؟ هیچوقت قبلا با اینکه به اشتراک بزارم مشکلی نداشتم.

اصلا به یه ورمم نبود اونا بعد از من میخوان با کی چیکار کنن.

سال‌ها پیش تو دوران نوجوونی وحشی که پشت سر گذاشتم بودم اغلب با دخترایی که بیرون از محافل ما بزرگ شده بودن میگشتم.
مدل‌ها، دخترای پولداری که میخواست خانواده‌شون رو عصبانی کنن یا تو کلوپ‌های جنسی دنبال هیجان میگشتن.

اون موقع برای پی بردن به سلیقه جنسیم چیزهای زیادی رو امتحان کرده بودم- ولی همش همین بود. سکس و پایان ماجرا.

مهم نبود چقدر داغون، خسته، زخمی و... باشم به هیچ وجه باهاشون تو یه تخت نمی‌خوابیدم.

تالیا، اولین نفر بود.

چقدر کنایه برانگیز. اولین زنی که تختم رو باهاش به اشتراک میذاشتم کسی بود که حتی نکرده بودمش.

من هنوز نوک انگشتم هم با هر نوع هدف غیر معصومانه‌ای بهش نزده بودم و روش احساس مالکیت کور کننده‌ای داشتم.

دوباره برای اولین بار.

دستم رو لای موهام کشیدم و در حموم رو بدون در زدن باز کردم و داخل شدم.

جوجه ترسوی من، بیش حد داشت صبر نداشتم رو به چالش میکشید.

یه لحظه قبل ازینکه نگاهم رو بگیرم از پشت شیشه مه گرفته اتاقک حموم حالت کلی بدنش رو دیدم که چطور خودش رو گوشه دیوار جمع کرده.

تالیا با صدای بلند جیغ زد. " اینجا چیکار میکنی ؟! برو بیرون ! "

این بلند ترین صدایی بود که تاحالا ازش شنیدم.

مسواکم رو برداشتم و روش خمیر دندون زدم.
" مسواک میزنم."

تالیا، کمی اروم تر گفت. " ولی من هنوز کارم تموم نشده! "

" خب؟"

" برو بیرون مارکو!"

" چرا؟"

" چون من دارم دوش میگیرم."

" من به نگاه نمیکنم."

" تو داری به حریم خصوصیم بی‌احترامی میکنی."

" فکر کردم دیگه برات مشخص شده این کلمه برای من هیچ معنایی نداره."

تالیا مکث کرد با یه لحن خواهش کننده گفت.
" مارکو، لطفا برو بیرون تا بتونم لباسام رو بپوشم."

کنجکاو بودم بدونم دیگه میتونه با این لحنش چه چیزهایی رو التماس کنه.

" در عوضش چی میگیرم؟"

Heir of Wrath (Legacy of the Underworld1)Where stories live. Discover now