PART 39 ⁺¹⁸

1.9K 169 577
                                    

قلبم با هر تپش داشت مقدار زیادی ترس رو توی رگ‌هام پمپاژ میکرد.

اما ترس اینبار طناب نجات من نمیشد.

مغزم در تلاش برای درک وقایع داغ کرده بود و دیگه نمیشد ازش جهت گرفتن تصمیمات درست انتظاری داشت.

من از دست رفته بودم.

وقتی هوای سرد به چین‌های خیسم برخورد کرد، کلیتم از نیاز برای لمس شدن نبض زد.

مارکو نوک چاقوش رو بدون هیچ عجله‌ای از زیر شکمم پایین برد و به طرز خطرناکی نزدیک مثلث بین پاهام متوقف کرد.

" جالبه، مگه نه؟ آدم‌های عادی اغلب از اینکه تو زیر زمین مخروبه توسط یه قاتل با چاقوش تهدید بشن تحریک نمیشن."

از هجوم احساسات زیر جلدم زمزمه کردم. " مارکو..."

اون با زبونش یه رد خیش از زیر گوش تا استخون ترقوه‌ام باقی گذاشت. بعد سینه‌ام رو توی دستش فشار داد و انگشتاش رو توی گوشت نرمم فرو برد.

" همینه، استلینا. تو به زودی اسمم رو همینجوری جیغ میکشی و ازم میخوای متوقف بشم چون دیگه طاقت نداری و نمیتونی بیشتر از این تحمل کنی. اما حدس بزن چی؟ من فقط سخت تر میکنمت."

صدای نفس‌های آرومم فضای ساکت زیر زمین رو به تسخیر خودش در آورده بود.

میتونستم احساس کنم تحریک و خیسی بین پا‌هام هر لحظه داره بیشتر و میشه و روی رون‌ داخلیم لیز میخوره.

این درحالی بود که مارکو هنوز حتی اون ناحیه رو لمس نکرده بود.

پاسخگویی بدنم به حرف‌های کثیفش جدا منو به وجد می‌آورد.

" تو باعث میشی عقلم رو کاملا از دست بدم، استلینا. دیوونم میکنی، عصبانیم میکنی و تمام برنامه‌هام رو بهم میزنی." مارکو بینیش رو به گردنم فشار داد و نفس عمیقی کشید. " و من میخوام تو رو به همون بدی نابود کنم که تو منو نابود کردی."

نابودش کردم؟
چطور یه نفر مثل من میتونست مارکو رو نابود کنه؟

اون چاقوش رو روی زمین رها کرد و با در یک حرکت ناگهانی دستش رو زیر زانوهام گذاشت و بدنم رو روی شونه‌اش انداخت.

موهام مثل یه ابشار بلند پایین ریختند و خون به سمت سرم هجوم آورد.

درحالی که مارکو داشت از پله‌ها بالا میرفت، از ترس سقوط توی خودم جمع شدم و با صدای بلند گفتم. " منو بزار زمین!"

پژواک سیلی توی هوا و به دنبالش سوختن یکی از لپ‌های باسنم موجب شد جیغ بزنم.

" تکون نخور." مارکو یه اسنپک دیگه به باسنم زد و این بار به شکل نچندان تصادفی با کف دستش لبه‌های واژنم رو لمس کرد. " تو داری از الان جیغ میزنی و تنبیه‌ات حتی هنوز شروع هم نشده."

Heir of Wrath (Legacy of the Underworld1)Where stories live. Discover now