۲ شنبه
اسدی با تردید ورقه ها رو به دستم میسپاره: ۴ چشمی این جونورا رو بپا، یه لحظه ازشون غفلت کنی، ورقه ها رو عوض میکنن.
میخندم و سرم رو به علامت تایید تکون میدم. قبل از اینکه اسدی فرصت فاصله گرفتن ازم رو پیدا کنه، خانم نادری از دور دست ها، تقریبا فریاد میکشه و با تق تق پاشنه های کفشش، ضرب اهنگ یکنواختی رو به وجود میاره.
با نزدیک تر شدن، گونه های سرخش هویدا میشه و نفس نفس زنان میپرسه: اقای شریفی شما کدوم کلاس هستید؟ من از پسِ بچه ها بر نمیام.
و رو به اسدی ادامه میده:امکانش هست جای من رو عوض کنید؟
+شما کدوم کلاسید؟
_چهار ریاضی، الف
گوشهامو تیز و کمی مکث میکنم...کلاس نفرین شده ی چهار الف...یعنی امروز اومده؟
من: خانم نادری من به جای شما وایمیستم.
بچه های دوم تجربی با من بودن.ورقه ها رو با خوشحالی باهام عوض میکنه و به طرف کلاسش به راه میوفته.
اسدی نگاه معنا داری بهم میندازه: خیلی پوستت کلفته پسر!!!
نیشم رو باز میکنم و رو پاشنه ی پا میچرخم تا از پله ها بالا برم. با هر قدمی که نزدیک تر میشم، میتونم صدای همهمه و شلوغی بیشتری رو بشنوم.
وقتی به چهار چوب در میرسم که سینا روی میز معلم نشسته و مبین با دسته ی جارو در حال نواختن اهنگِ ساختگیشه.
کمی بیشتر دقت میکنم اما اثری از ارشیا نیست.
خودِ لعنتیت کجا موندی؟
گلوم رو صاف میکنم که متوجه حضورم میشن و به طرف صندلی ها هجوم میبرن. پسرک کله هویجی با تو دماغی ترین صدای ممکن میپرسه: شما مراقبین؟
_+من پشت سرمم چشم دارم!
_دیگه کجاتون چشم داره؟
صدای قهقه به هوا میره که همراهیشون میکنم: بعد کلاس بهت نشون میدم، فعلا بشینین سر جاهاتون. بیا پایین نیکراه!
منتظر میمونم تا همه به صندلی های خودشون برگردن و برگه ی حضور رو امضا کنن. کسی اهسته سلام میکنه و از کنارم رد میشه که سر و صدای بچه ها دوباره به هوا میره:ارشیا! چیکار کردی با خودت!
* ویهان کجاست؟
# بیا اینجا بشین
چند بار کف دستامو بهم میزنم و به سکوت دعوتشون میکنم.
فقط یک صندلی کنار پنجره خالی مونده و ارشیا از نگاه کردن بهش دست بر نمیداره. مشغول پیدا کردن ورقه ی حضور غیاب میشم که ارشیا به حرف میاد:
این صندلی باید عوض بشهسرم رو با تعجب بر میگردونم:چی؟
_ دسته ی صندلی، راسته!
سرم رو تکون میدم: باشه ولی دوستت میاد؟!
DU LIEST GERADE
✨️𝕷𝖎𝖌𝖍𝖙𝖊𝖗✨️ |
Romantik|در حال آپ| اگر بتونی یک صفحه از گذشته ات رو تغییر بدی... اون کدوم قسمت از زندگیته؟✨️ رادمهر، روانشناس افسرده یک مدرسه پسرانه، درگیر توهمات خود است و تلاش میکند تا دانشآموز گمشدهای را پیدا کند، غافل از اینکه این جستجو او را به واقعیتهای پیچیدهت...