بعد از رفتن اسمیت ، تمام عصر رو تو اتاق کارش نشسته بود
بعد از چک کردن آخرین مکاتبه هایی که با طرف های قرار داد فرانسه ای و کره ای و رئیس بانک تو زوریخ داشت ...
در حالی که حتی نفهمیده بود کی هوا تاریک شده و اون وسط ها گاه و بی گاه ، افکارش مشغول بود و از آماس تفکراتش حس خستگی بی پایانی داشت ....دوش مختصری گرفت و با عوض کردن لباسای صبح اول وقتش که برا شرکت پوشیده بود با لباسی راحت و روشن به سمت اتاق جونگ کوک رفت
نگرانش بود اما تمام ظهر رو بهش سر نزده بود
با وجود اینکه هر لحظه با دیدن امگا در حالی که وارد دنیای از آرامش می شد ....
اما در عین حال اون چشم ها ....
با دیدن اون تیله های شفاف و با دونستن اینکه ، فقط چهار ماه دیگه مونده ....
تا زمانی که میتونه کنار اون حس زندگی داشته باشه ...حضورش کنار امگا در عین زیبا بودن قلبش رو به درد هم می آورد و
دچار یه دوگانگی عذاب آور شده بود ...جونگ کوک که تمام ظهر رو تو رخت خواب مونده بود ، شام مختصری آماده کرد و یادش نرفته بود که اول برای ایزابلا و مایکل ببره ...
و حالا با برگشتنش ، به عمارت ، رو به روی شومینه تو اتاق نشیمن نشسته بود و کتابی تو بغلش قرار داشت
سرشو رو زانوهاش گذاشته بود و توی فکر کتاب پیش روشو ورق میزد و منتظر بود تهیونگ کاراش تموم بشه و بیاد تا شام بخورن
سه سال بود تو اتاق زیر شیروونی اجاره ایش تنهایی شام می خورد ...
اما یک ماه اخیر همه چیز رو تغییر داده بود ...
اون بدون این که خودشم متوجه بشه ، عادت کرده بود به خنده های مردی که سر میز غذا حواسش به امگا باشه و مدام بشقابشو پر کنه و از خوب غذا خوردنش مطمئن بشه ...
اون مرد بدون اینکه رو رابطشون اسمی باشه
عشق
یا جفت
یا یه معشوقه ی سادهبدون تمام اینا و بدون اینکه امگا حتی بدونه کجای زندگی اون قرار داره ...
طوری لوسش کرده بود که حالا جونگ کوک ، بابت یه روز به هم خوردن روتینشون و تنها سپری کردن عصرش ، قلبش گرفته بود ....
YOU ARE READING
Atonement / تاوان
Romanceنام رمان : تاوان / Atonement (کامل شده ) کاپل : تهکوک ژانر : عاشقانه/ درام /کلاسیک ( ۱۹۴۵ - ۱۹۵۵ میلادی ) امگاورس / امپرگ ( اسمات ) یکی لابه لای تیره ترین روز ها ، چشم انداز قلب و ذهنش آینده ای روشنه ... یکی لابه لای آسوده ترین روز ها ، قلب و...