« همسر و پسر عزیزم ...
این نامه ی آخریه که براتون می نویسم ...
متاسفم که نتونستم برگردم پیشتون ...
متاسفم که نتونستم به قول هایی که داده بودم عمل کنم ...
خونه ی ویران شدمونو از نو بسازم ...
جونگ کوکم بدون دغدغه بره مدرسه ...
همسر زیبام لباس های قشنگ بپوشه ...
تو باغچمون سبزیجات بکاریم و کیمچی های خوشمزه برای زمستون آماده کنیم ....
هر روز به عکس سه نفرمون نگاه می کنم و
می فهمم چی باعث شده ، از خطرات مختلف عبور کنمشما زیباترین بهونه ی من ، برای مبارزه ، برای خونمون هستین
خونه ای که امن خواهد شد ....
به زودی ....
زمان زیادی نمونده ...
امیدوارم پدر رو ببخشید ، که سال نوی امسال تنهاتون گذاشت ...
این قسمت از نامه رو میخوام ،
جونگ کوکم با صدای بلند در روز ها و سالهای آینده برای خودش بخونه و فراموشش نکنه ؛پسر زیبای بابا
شاید از دست بابا عصبانی بشی که چرا بجای سر کردن سال نو کنار توله ی قشنگش
برای انجام کاری که مجبور نبود ، داوطلب شد ...
عزیزم ... کار من ، نجات جون یک جوون بود ...
یک پزشک جوون ، که از یکی از کشورهای دور
به خونه ی ما اومد ...و کنار ما مبارزه کرد ...
از شهر ها و مزرعه ها و پل ها و بچه های سرزمین ما مراقبت کرد ...
در حالی که می تونست تو خونه ی گرمش بشینه و فقط روزنامه ی حوادث رو بخونه و برامون ابراز تاسف کنه ...
اما اومد و کنارمون سربازای زخمیمونو مداوا کرد...
به کودکان و سربازای جوونترمون تسلی داده ...حتی باباتو بدون اینکه بشناسه ، چند روز قبل از سال نوی ، مداوا کرد ...
و باعث شد بابات بتونه سال نوی گذشته رو کنار ، شما بگذرونه و اون قاب زیبای سه نفرمونو داشته باشیم ....
جونگ کوکم ... می خوایی بدونی دنیارو چطور میشه به جای بهتری برای زندگی تبدیل کرد ؟
دقیقا همینطور ...
مثل همین پزشک جوان ....
که مطمئنم تو هم روزی مثل اون خواهی شد ...
و درست وقتی که هیچ نیازی به اطرافیانت نداری و غرق دنیای آروم خودت هستی ...
فراموش نمی کنی که رنج های دیگران رو کوچک نشماری ، و خودتو کنارشون قرار بدی ....
YOU ARE READING
Atonement / تاوان
Romanceنام رمان : تاوان / Atonement (کامل شده ) کاپل : تهکوک ژانر : عاشقانه/ درام /کلاسیک ( ۱۹۴۵ - ۱۹۵۵ میلادی ) امگاورس / امپرگ ( اسمات ) یکی لابه لای تیره ترین روز ها ، چشم انداز قلب و ذهنش آینده ای روشنه ... یکی لابه لای آسوده ترین روز ها ، قلب و...