_یونا...
انگشت به دهن مونده بود، از زیباییش.
_او، سلام جین!
شب اون روزی که باهم آشنا شده بودن رسیده بود و برای تشکر، یونا تصمیم داشت جین رو مهمون کنه.
جین، صندلی رو برای یونا عقب کشید. یونا هم تشکری کرد و نشست و جین هم روی صندلی رو به روش، نشست.
_جین، لطفا هر چیزی که دوست داری سفارش بده، مهمون من.
_نه، قرار اول رو من باید حساب کنم، دفعه ی بعد حالا...
_چیزه... ااا... باشه...
_خب یونا، از خودت برام میگی؟
_خب چی بگم، من ۱۹ سالمه.
_اوو ~ منم ۲۱ سالمه... خب زیاد تفاوت سنی نداریم نه؟
یونا خندید و گفت:
_آره ~
﹎﹎﹎
_کوکییی!
_بله کیوتی؟
_میگم...چیزه... تو کِی میری باشگاه؟
_چطور؟
_آخه...تهته هم سیکس پک میخواد...
کوک خندید و ته رو روی پاش نشوند.
_اومو ~ بیبی من که بهترین سیکس پک دنیا رو داره!
_آخه... بچه های کلاسمون مسخره م میکردن...
_غلط کردن! سیکس پک به این خوبی از خداشونم باشه!!
_دوست پسرمم فکر میکرد من خوبم، ولی فهمیدم منو بخاطر خودم نمیخواسته...
_تهته؟ تو دوست پسر داشتی؟ چرا هیچ وقت بهم نگفتی؟
_اون یه عوضی بود کوک، ولش کن.
_نه بیبی، بهم بگو.
_خب یه عوضی ای بود، به نام بوگوم-
_وایسا ببینم، د فاک؟
_چیشده؟
_اسم دوست پسر قبلی یونا هم که بهش تجاوز کرده، بوگوم بود...
_وات د...
ته ادامه داد:
_آره خب اون یه سال بالایی بود، منِ اسکلم روش کراش داشتم.
YOU ARE READING
Little boy ✰ | KookV
FanfictionComplete ☑ . . تهیونگ،پسری که بخاطر بچگونه رفتار کردنش (little space) مورد اذیت قرار میگرفته میفهمه به کارای دخترونه مثل چیر لیدینگ (cheerleading) علاقه داره،ولی قبل از این که بتونه به مادر و پدرش بگه اونا رو از دست میده... Genre:little space,smut,r...