▪︎مشتاق دیدار جئون جونگ کوک
یه مرد قد بلند که قیافه نسبتن خوب داشت ،با کت شلوار قهوی تیره که کتش رو روی دستش گذاشته بود و دست دیگشو به طرفش گرفت و جونگ کوک متقابلن دستشو گرفت
+همچنین ، اگه اشتباه نکنم آقای اوه باشین
▪︎درسته اوه سهون هستم ، بفرماید جونگ کوک شی بشینین
کوک یه لبخند زد و به طرف مبل L کنار پنجره رفت و نشست و سهون هم به تقلید از اون رو به روش روی یه مبل تک نفره نشست
▪︎جونگ کوک شی زیاد طولش نمیدم و سریع میرم سر اصل مطلب ...
سال های پیش اگه در جریان باشی باند بلک تایگر و گرین اسنیک یکی بودن تمام اعملیات ها و ماموریت ها باهم انجام میشود
+درسته
▪︎ من و اگوست دوست های صمیمی بودیم البته اگوست آدمی نبود که سریع اعتماد کنه ... ولی بعد یه مدت اون اعتماده تشکیل شد
من و اگوست ماموریت های زیادی رفتیم اسلحه های زیادی جابجا کردیم معامله های میلیاردی زیادی انجام دادیم ، موفقیات زیادی به دست آوردیم اون زمان این دو باند در اوج خودشون بودن تا اینکه یه روز ...
جونگ کوک به سهون نگاه کرد که داخل چشماش برق اشک دیده میشود▪︎فکنم اینم بدونی که قانون اصلی باند چیه
+آره
▪︎همه چی داخل باند جابجا میشه بجز مواد مخدر و انسان ... اگوست خط قرمزش مواد مخدر بود ، هرکی خط قرمزشو رد میکرد بی برو برگرد حذف میشد .. اون زمان من جون بودیم نمیدونستم چی درسته و چی غلط
پولی زیادی توی جابجای اسلحه بود
ولی نه به اندازه مواد مخدر برای چند گرم ده برار پول اسلحه رو میدادن ..+نگو که ...
▪︎ اون زمان بهم یه پیشنهاد جا به جای دادن .. و من قبول کردم کیم ته یانگ تازه فوت شده بود هیچکس حواسش به باند نبود اولین جا به جای که انجام شد پول خیلی زیادی به حسابم واریز شد ... پول چشممو کور کرده بود نمیدونستم دارم چیکار میکنم تنها چیزی که میخواستم پول بیشتر بود ... تا اینکه یه روز یه پیشنهاد جابجای دادن که پولش از قبلی ها هم بیشتر بود اما ریسک زیادی داشت
باید یه محلوله رو از کره میفرستادیم ارمنستان ، ریسک خیلی زیادی داشت ولی اونا میگفتن ریسک بیشتر پول بیشتر ما انجامش دادیم و فرداش پول واریز شد ... اما این دفعه ... اگوست متوجه شدجونگ کوک لب پاینشو گاز گرفت اون زمان بعد مرگ پدر تهیونگ یونگی اونو فرستاد بوسان تا یه مدت اونجا بمونه ولی وقتی برگشت همه چی خیلی تغییر کرده بود تهیونگ دیگه حتی نگاهشم نمیکرد ، برادرش چشماش بی حس تر از همیشه بود اگه اون زمان اون وو و چان پیشش نبودن صد درصد خودکشی میکرد
▪︎دیونه شد همه چیو ریخت بهم، روم اسلحه کشید من ترسیدم اولش گفتم چیزی نمیدونم و همچین کاری نکردم.. که کاش همچین حرفی نمیزدم اون متوجه پول زیادی که به حسابم اومده بود شده بود و یکی از افرادی که با ما جابجای رو انجام داده بود لومون داده بود ، من با اینکه میدونستم از دروغ متنفره بازم بهش دروغ گفتم ولی وقتی مدرک ها رو نشونم داد نمیدونستم چی بگم ... همون جا بود که باند بلک تایگر و گرین اسنیک از هم جدا شدن نه من دیگه حرفی زدم نه اگوست همه چی تموم شد بار ها سعی کردم باهاش حرف بزنم اما اگوست منو کلن از زندگیش و کارش حذف کرده بود
YOU ARE READING
VKOOK/ Parfum
Action(In the name of the rainbow god🌈🖤) > Genre :drama,Smat, comedy #Vkook #chanbaek #Min Seok