اولین روز تدریس
سر میز نشسته بودم و به سال اولیایی که استرس داشتن واسه انتخاب گروه نگاه میکردم و کلی خاطره واسم زنده میشد .
بلک _ هر اسمی خونده شد میاد و روی این صندلی میشینه .کلاه رو سرش قرار میگیره و گروهش مشخص میشه .
شروع میکنیم با خانوم ... انابلا بونز .
دختر ریز جسه ای جلو میاد و روی صندلی میشینه .
کلاه _ هوم ... تو خیلی باهوشی ... با استعدادم هستی . بذار ببینم ... ریونکلاو .
صدای تشویقا بلند شد .نفس عمیقی میکشم و کمی از شربت جلومو میخورم .
به صندلی خالی کنارم نگاه میکنم .
+ پروفسور چرا استاد معجون سازی نیومده ؟ اسنیپم نگاه صندلی خالی میکنه و سر تکون میده .
_ سفر سختی داشته اعلام کرده که نمیتونه شرکت کنه .هومی میکنم و باز نگاه صندلی میکنم .
بلک _ اِد مارشال . پسر که رو صندلی میشینه کلاه رو سرش قرار نگرفته اعلام میکنه .
_ اسلیترین . نظرم بهش جلب میشه .با دیدن ظاهرش لبخندی رو لبم میشینه . هیچی نشده دلم براش تنگ شده بود و حالا دلم میخواست هرچه سریع تر مراسم تموم بشه تا قبل از خوابیدنش بهش زنگ بزنم .
امروز روز اولش بود و حتما سخت بهش گذشته بود .
مکگوناگال _ امسال اسلیترین بیشترین عضو رو داشته پاتر .. امیدوارم آمادگی داشته باشی .با چشمای گرد نگاهش میکنم که اجازه حرف زدن بهم نمیده و شروع میکنه به سخنرانی .
ور ور ور ور و پروفسور مسئول اسلیترین جناب هری پاتر هستن . صدای تشویق که بلند شد مجبوری لبخند زدم و سر تکون دادم .
وقتی مراسم تموم شد سریع بلند شدم و پشت صندلی مک گوناگال وایسادم .
+ باید حرف بزنیم .
_ میزنیم ولی نه حالا پاتر .
+ پروفسور .
_ میزنیم هری . لبمو میگزم و نفس عمیق میکشم .
+ پس من مرخص میشم سفر خسته کننده ای داشتم .
_ درو تخته خوب با هم جور شدید .
+ بله ؟
_ هیچی میگم برو یکم استراحت کن تا برای فردا اماده باشی .چشم غره ای از پشت بهش میرم و راهمو به سمت در کج میکنم .دفتری که برای من بود طبقه دوم بود و خود کلاس تو طبقه اول بود .
هنوز هیچ کدوم از وسایلو جا به جا نکرده بودم و حوصلشم نداشتم فقط میخواستم با دراکو حرف بزنم ولی با دیدن ساعت پشیمون شدم .
آنقدر طولش داده بودن که ساعت از 12 رد شده بود .اون حتما الان خواب بود . کسل در دومو باز میکنم و گوشیو رو تخت ول میکنم .
چه زندگی آیه آخه . فردا صبح حتما بهش زنگ میزنم با یاد آوری این که هیچی نشده از فردا کلاسا شروع میشدن بیشتر بادم میخوابه .
رو مبل 3 نفره چرم مشکی میشینم و از پنجره ماهو نگاه میکنم .
+ ولی چشمای پسر من قشنگ تره ..
..
به دلیل بیدار شدن زود هنگام واسه تماس با دراکو حالا خوابم میومد ولی زودتر از بچه ها سر کلاس بودم و تکیه زده به صندلی منتظر بودم تشریف شریفشونو بیارن .
این دومین کلاسشون میشد اولیش معجون سازی بود .در باز میشه و اولین نفر پسری که دیشب نظرمو جلب کرده بود داخل میشه .
+ باید وایسی آخر از همه بیای داخل خون کثیف . ابروهامو میدم بالا و نگاهش میکنم که با دیدن من تو سکوت رو میز اول میشینه و نگاهم میکنه . بقیه هم داخل میشن و میشینن سر جاهاشون و آخرین نفر دختر مو فرفری داخل میشه .
+ کس دیگه ای هم هست که پدر و مادرش ماگل باشن ؟ هیچکس ؟ تایید کردن پس ینی اون دختر الان بینشون تنها بود .خجالت زده سرشو پایین میگیره و با ناخونش ور میره .
+ اسمت چیه ؟
_ رز اسمیت.
+ خیله خب.نگاه پسر کردم که لبخند داشت .
+ اد بگو ببینم اگه ریشه آسیاب شده گل سوسن رو به محلول دم کرده گیاه افسنتین اضافه کنیم چی به دست میاد ؟
_ نمیدونم آقا .
+ اگه پادزهر بیزروا نیاز داشته باشیم از کجا تهیش کنیم ؟
_ یادم نیست آقا
+ خب پس اینو بگو گیاه تاج الملوک با زهر گرگ چه فرقی داره ؟
_ نمیدونم آقا چه انتظاری دارید من تازه مواجه میشم .
+ آها . چه حیف .مشخصه که اصیل بودن همه چیز نیست . بلند میشم و سمتش میرم .یه صندلی خالی برمیدارم و جلوی میزش میذارم . نگاه رز میکنم که دستشو بالا گرفته بود برای جواب دادن به سئوالم .
+ مارشال محض اطلاع باید بگم گل سوسن و گیاه افسنتین با هم یه معجون خواب آور قوی میشن به اسم شربت ؟ نگاه رز میکنم که جواب بده .
رز _ شربت زندگی فلاکت بار پروفسور .
+ درسته . بیزروا هم سنگیه که از معده بز بیرون میاد و کاراییش چیه ؟ باز نگاه رز میکنم .
_ آدم رو از اکثر زهر ها نجات میده پروفسور .
+ دقیقا و آخریش .... رز اینو کامل بگو .
_ تاج الملوک و زهر گرگ هر دو یکی هستند که اسم سومی به نام گل آلاله هم دارن . همون طور که خیره به ادی بودم که اخماش تو هم بود همه رو مخاطب قرار میدم .
+خب .. پس چرا اینا رو یادداشت نمیکنید ؟ مطمئنم پروفسور اینا رو بهتون گفته بوده .یهو همه به جنب و جوش افتادن و شروع کردن به نوشتن . از رو صندلی بلند میشم و برمیگردم پشت میزم .
+ و اسلیترین ...همشون آروم گرفتن تا ببینن من چی میگم .
+ توجه داشته باشید که به دلیل گستاخی و حاضر جواب بودن هم گروهی عزیزتون 5 امتیاز رو از دست دادید و .... اگه هم همه بشه میشه 10 امتیاز .
با این حرفم اونایی که دهن باز کرده بودن دهنای مبارکو بستن و باز شروع کردن به نوشتن .
+ خیله خب حالا میرسیم سر درس خودمون . تو این کار تلفظ کلمات خیلی مهمه چون تو کاراییش هم تاثیر میذاره .
طلسم به هر نوع وردی گفته میشه .حالا همین به 4 شاخه تبدیل میشه .
سمت تخته میرم و گچ سفیدی برمیدارم شروع میکنم به نوشتن . اول طلسم و بعد 4 تا شاخه جدا .
+ اولیش چارم ( charm ) ینی طلسمهایی که رفتارو تغییر میدن اما تغییری توی ماهیت ایجاد نمیکنن. بذارید مثال بزنم .مثلاً من این جامو وادار میکنم روی این میز برقصه .
من رفتارشوتغییر دادم ولی ماهیت اون هنوز یه جامه . درسته ؟ تایید کردن .
+ دومیش جینکسه (jinx) ینی طلسمهایی که مفهوم و سهمی جزئی از جادوی سیاه توی خودشون دارن اما بیشتر باعث سرگرمی میشن و آسیبی به فرد نمیزنن. مثلا ریکتو سمپرا که باعث میشه اون فرد بخنده .
حالا میرسیم به سومی .قبل گفتن چیزی رز دستشو بالا برد .
_ میشه اینو من بگم ؟ سرمو تکون میدم و منتظر میشم بگه تا بنویسم .
رز _ بعدی اسمش هکسه (Hex) این طلسم ها مثل جینکس ها فقط کمی از جادوی سیاه دارن و باعث آسیب نمیشن اما کمی از اونا سیاهتر هستن.
+ درسته میتونی مثال بزنی ؟
_ بله مثل پتریفیکس توتالیس (petrificus totalus )که موجب خشک و بیحرکت شدن فرد میشه.
+ کاملا درسته .
اد _ پس بذارید اخریشم من بگم .
+ مطمئنم تو این توانایی خاصی داری . بگو .
_ آخریش نفرینه (curse) اینا طلسمهایی هستن که کاملاً جزو جادوی سیاه حساب میشن و اثر مضر و آسیبرسان دارن
+ مثال ؟
_ میتونم بگم ؟
+ قشنگ نیست که این تو ذهنته. کاملا از سرت بیرونش کن و حتی فکر استفاده ازشو نکن حتی اونو برای سرگرمی توی ذهنت تکرار نکن چون عوارض مخرب داره .
_ متوجه شدم پروفسور ..
+ چیزی که تو ذهن اد میگذره سیاهترین طلسمیه که فردو در جا میکشه. توی جنگ بزرگ به کار رفته شد و اون آخرین باری بود که کسی اونو به زبون آورد .
شماها نباید سمت این چیزا برید بچه ها .میفهمید ؟ همه تایید کردن .
+ خیله خب امروز تا اینجا کافیه . جلسه بعد درباره این که چرا این طلسم ها بی که نباید اسمشونو ببریم خطرناک هستن صحبت میکنیم .
دست پسری بلند میشه .
+ بپرس .
_ استاد حتی بردن اسمشون باعث میشه ما بریم آزکابان ؟
+ درمورد اینم جلسه بعد صحبت میکنیم فعلا برید تا از کلاس بعدی جا نمونید . درضمن ، اد و رز بمونن بقیه میتونن برن .ولی اگه سئوالی دارید پشت در بمونید تا بیام و جواب بدم . وقتی کلاس خالی میشه پشت میز میرم و کتابو میبندم .
+ شما دوتا همگروهی میشید .طبق انتظارم اد مخالفت کرد ولی رز چیزی نگفت .
+ تو مخالفتی نداری رز ؟
اد _ اون حقی ندارم چون یه خون کثیفه .
+ چرا اد حق داره .هر آدمی با هر اصل و نسبی تو کلاس من حق داره و بهتره اینو یادت بمونه مرد جوان .
نه فقط تو کلاس من بلکه تو تمامی جاهای دیگم حق داره چه جادوگر چه ماگل . توی کلاس ماگل شناسی یاد میگیرید که پزشکی اونا پیشرفته تره .
درسته ما با جادو میتونیم زخم ها و درمان کنیم یا استخون هارو درست کنیم ولی مریضی به اسم سرطان رو نمیتونیم درمان کنیم .
با سر به رز اشاره میکنم .
+ اما اونا میتونن . این مریضی بسیار بسیار خطرناکه و جون آدم هارو میگیره . اگه به این مرض مبتلا بشی جز ماگل ها کسی دیگه نمیتونه بهت کمک کنه .
تو همون کلاس با وسیله هوایی که ساختن آشنا میشی و خیلی از وسیله ها کاربردی هستن .
متوجه هستی چی میگم ؟ سرشو تکون داد و نگاه رز کرد .
+ به چشم دیدم کسی که از خون اصیل بود نتونست برای بقای بقیه کاری بکنه ولی کسی که اصیل نبود با جون و دل برای کمک پیش قدم شده و حتی جون خودشو از دست داده.
هیچکس یه رهبر بی عرضه و خودخواه نمیخواد .برای بقیه انسانیت مهمه و این تو یادشون میمونه . تو چشمام نگاه میکنه و لبخند میزنه .
_ میفهمم .
+ پس همگروهی میشید . شماها میتونید بهترین تیمی باشید که من تا به حال دیدم و آینده روشنی داشته باشید .سرشونو تکون دادن و از کلاس خارج شدن . با نفس عمیقی از کلاس خارج میشم و سمت سر سرا میرم .
دیگه وقت ناهار بود و دلم میخواست پیش بچه ها وقت بگذرونم احتمالا خیلی حرف داشته باشیم با هم . گوشیمو در میارم و نگاه صفحش میکنم .
عکس خودمو دراکو بود مال زمانی که با هم رفته بودیم بیرون و بعد از آب بازی خسته نشسته بودیم تا خشک بشیم . انگشت شستمو روی عکسش میکشم و با نفس عمیقی برمیگردونمش تو جیبم .
+ روز بخیر سر نیکولاس .
_ سلام هری حالت چطوره ؟
+ دلتنگم .
_ دلیلی نداره که باشی اون همینجاست . هومی میکنم و اون میره .
آره اون همینجاست .. همیشه پیشمه .
( نگرفته هنوز 🤣🤣)
..
YOU ARE READING
The love of the Emerald Prince
Fanfiction+ تو برای من همون شیشهی شکسته بودی ولی من هنوزم لمست میکردم با وجود اینکه میدونستم صدمه میبينم. پس از من فرار نکن چون وجود من به وجود تو وابستست هپی اند