part47:punishment

114 15 6
                                    

ادیت نشده

تنبیه

هری

سوروس و ریگی و بقیه که راهی شدن تازه یکم خیالم راحت شد و بعد چند ساعت فاکی تونستم یکم بشینم و تو آرامش چشمامو رو هم بذارم .

متیوس _ هری .

بدون باز کردن چشمام هومی میکنم . کنارم دراز می‌کشه و سرشو می‌ذاره رو پام .

_ بولداگ هارو فرستادم که برن .چند نفرم فرستادم گشت پسرام از اینجا مراقبت میکنن . دیگه چیزی تهدیدش نمیکنه .

+ خوبه .

سوییت پی _ کسی پیت‍..... چشمامو با قطع شدن صداش باز میکنم که میبینم نگاهش به متیوسیه که سرشو روی پام گذاشته .
اخمو و شبیه بچه های تخس جعبه های پیتزا رو روی میز بیلیارد ول می‌کنه و میاد سمتمون .

دست چپ مت که روی پیشونیش بودو میگیره و می‌کشه سمت خودش . بلندش می‌کنه و تو بغلش میگیره .

_ چرا این کارو باهام می‌کنی ؟

صدای خنده تخس مت بلند میشه و بیشتر ازش آویزون میشه .

_ چون کیف میکنم وقتی میبینم فشاری میشی سوییتی.

میخندم و باز چشمامو می‌بندم .

+ برو و نذار هیچ جوره از جاش تکون بخوره فهمیدی؟

_ بله رئیس . صدای بوسشون که میاد دوباره میاد و روی پای من ولو میشه .

_ آنقدر دوست پسرمو نفرست این ور اون ور .

+ دوست پسرت واسم قسم خورده .

_ اوه حواسم نبود با کی حرف میزنم . معذرت می‌خوام افعی سیاه .نچی‌میکنم و تکیمو از مبل میگیرم و روش خم میشم . با یه دستم‌ لپاشو میگیرم و به هم نزدیک میکنم که لباش غنچه میشه .

+ یه بار دیگه زر بزنی جلو همون دوست پسرت میگامت فهمیدی ؟

برق شیطنت تو چشماش خاموش نشد هیچ بدترم شد .

_ بودوش جو ابو شوهزودو رو چو مودو ( بعدش جواب شاهزاده رو چی میدی ؟) نگاه حرکت لباش میکنم و از کیوتیش میخندم .

+ شاید دادم یه دورم اون گاییدت .

لپاشو ول میکنم و دوباره سرمو تکیه میدم به مبل .

+ خستم جاگ

_ لعنت بهت تو دهنت نمیچرخه بگی مت؟

+ به نظرم جاگهد قشنگ تره .

_ نمی‌خوام برگردم به روزی که هیچی نبودم .

+ خیله خب از این میگذریم ... ولی من هرچی دوست داشته باشم صدات میزنم .

_ سو استفاده از قدرت .

می‌خندیم و نمی‌دونم چی میشه که خوابمون می‌بره .
نزدیکی غروب بود که چشمامو بار میکنم کسی تو بار نبود ولی از بیرون یه سری صدا میومد .نگاه پتوی روم میکنم و کنارش میزنم .

The love of the Emerald PrinceWhere stories live. Discover now