( پارت 18 ) 🤢

1.2K 130 313
                                    

.
.
.
.
هاکو با دیدنشو سریع انگشت زخمیشو قایم کرد
نمی‌خواست جیمین نگرانش بشه ...

شوگا متوجه حرکتش شد ...
کمی مکث کرد ولی
بی حرف ظرف غذاهارو باز کرد
جیمینم نشست کنار هاکو

" بده هیونگ کمکت کنه عزیزم ...
چشم غره ای بی دلیل به جاش رفت ...همین جور الکی
دوست داشت ...

چاغو کنار دست پسرو گرفت
تا خیار و گوجه خورد کنه ...

جاش به تلافی چپ چپ به هاکو نگاه کرد
" واقعا این همه مدت نتونستی یه خیار خورد کنی ؟؟!!

جیمین تیز برگشت سمتش
" به تو چه
میخواست ببینه فضولش کیه !!!
بار آخرت باشه صداتو برای بچه من بالا میبریاا

باد پسرک خوابید ...
آروم زمزمه کرد " آپا !!

جیمین سریع نرم شد
اصلا دلش نمیومد با پسرکش اینجوری صحبت کنه

سریع بلند شد و جلوی جاشوا نشست
چقدر ناراحت شده بود عزیزکش

سر پایین افتاده پسر رو بالا آورد
با دیدن چشمای براقش
خنده آرومی کرد
و روشونو تند تند بوسید

" پسرک من طاقت قهر و دعوای منو  اصلا  نداره ؟!!

جاشوا دستشو دور کمرش حلقه کرد 
و کشیدتش روی پاش
" نه ..نداره ...
ببخشید ...

جیمین روی زانوی عضله ایش جاشو درست کرد
و موهای مشکیشو نوازش کرد
" اصلا ناراحت نبودم که بخوام ببخشم عزیز دلم ...

شوگا پوفی از دل و قلوه دادنشون کرد
و به شونه هاکو زد

پسرک که تا الان با تعجب به اون دو نفر
نگاه می‌کرد
سمت آلفای بزرگ تر برگشت

شوگا به ماشین اشاره کرد
" باهام بیا ...

حالا توجه جیمین و جاشم سمت اونا جلب شد
پسرک تازه یادش اومد
یه بزرگ تریم توی جمعه

خجالت زده از روی پای جاش پایین اومد
و شروع کرد لقمه درست کردن

هاکو سری تکون داد و پشتش راه افتاد

آلفا جعبه کمک های اولیه رو روی صندوق گذاشت
و سمتش چرخید

هاکو تعجب کرد
از کجا فهمیده بود

شوگا بدون این که منتظر حرکتش بمونه
دستشو بالا آورد
و زخمشو برسی کرد
خوبه...زیاد عمیق نبود ...

روشو بتادین ریخت که
پسر هیسی از درد کشید

الفا بی حرف سرشو بلند کرد
و با چشمای سیاهش.... جدی نگاهش کرد

قلب هاکو ریخت
جیمینش حق داشت عاشق اون مرد شده باشه !

صدای بمش باعث شد به خودش بیاد
" جیمین زیادی لوستون کرده ...

that man / اون مرد " yoonmin"Where stories live. Discover now