Part 53

1.3K 217 81
                                    


We can't be friends [wait For your love ]♪♪♪

+

.

انعکاس دم خرگوشی صورتی رنگ، علاوه بر چشمهای آلفاش حتی شیشه‌ی عینکش رو هم داشت نوازش می‌کرد و نمی‌فهمید حکمت این مجازات شدنش چیه!
امگای مهربونش برخلاف همیشه رفتار می‌کرد و با وسایلی که تابحال از دور فقط دیده بودشون، مقابلش نشسته بود و با نگاه خیره‌اش جوری هیپنوتیزمش می‌کرد که اجازه بده دستاش رو ببنده و قفل دهنش برای اعتراض به اینکار باز نشه!

_ می‌دونی چقدر دوست دارم آلفا؟

کارش که با دستبند و دست‌های تهیونگ تموم شد، روی صورت مبهوت همسرش تو فاصله کمی قرار گرفت و بعد از برداشتن عینک مزاحمش، لب‌های تو چشمش رو بوسید.

_ از شدت علاقم به تو دارم دیوونه میشم آلفام...

پایین تنه‌اش رو حین بوسه‌ی دوباره‌اش با وجود پلاگی که دمش محسوب می‌شد، به عضو همسرش مالید و از درد دادن به نقطه لذتش ناله‌ای کرد.

_ چرا به آلفام اجازه نمیدی بیاد بیرون تهیونگ؟ می‌خوام ببینمش... باید بپرستمش تا بفهمه چقدر عاشقشم.

بینی‌هاشون رو بهم مالید و زبونش رو آورد بیرون تا لیسی به صورت تهیونگ که انگار رفته بود به کما، بزنه و با علاقه‌ی زیادی رد خیسش رو ببوسه.

_ حرف بزن. مرد شیفته‌ی من.

زبونش ایندفعه بین لبای آلفاش لغزید و فاصله‌ای بینشون انداخت که بالاخره تهیونگ با نفسی که از دهنش به ریه‌هاش فرستاد؛ از رویاهاش بیدار شد و با چشمهای گرد به صورت امگاش چشم دوخت.

_ عزیز دلم! چه اتفاقی برات افتاده؟ داری دوره هیتت رو می‌گذرونی؟

امگاش لبخند شیرینی که ستون فقراتش رو به لرزش انداخت رو صورتش نشوند و بعد از اون سرش رو سمت گردن آلفاش برد و بعد از بوییدن فرموناش، موهای تنش سیخ شد و خروج اسلیک رو از اطراف فلز دمش، احساس کرد!

_ تو خیلی باهوشی! برای همین عاشقت شدم تهیونگا... حالا دلت می‌خواد دمم رو لمس کنی؟ لیسم بزنی و آبمو بخوری؟

جونگکوک عضو تحریک شده‌اش رو به عضلات شکم آلفاش چسبوند و با تلاش برای از بین بردن دردش اون رو فشار می‌داد بهش و مثل بی‌تجربه‌ها شروع به عقب و جلو کردن کمرش کرد تا به چیزی که می‌خواد برسه و لذت بگیره.

_ پس چرا دستامو بستی؟ من چطوری لمست کنم؟

وقتی امگاش تیشرتش رو بالا زد و پوستهاشون رو بهم مالید، تهیونگ از لذت به خودش پیچید و از دست لطیفی که رفت سمت شلوارکش تا اون رو پایین بکشه، لبش رو گزید و نفس عمیقی از هوای خوشبوی اطرافش وارد ریه‌هاش کرد.

Strong Hold |Vkook|Where stories live. Discover now