ⱣȺɌŦ ɆƗǤĦŦɆɆN🧭

986 91 204
                                    

مینگی که کار پخش‌کردن بنزین رو روی وسایلا تموم کرده بود با دیدن سونگ وون که داشت از پله ها با کیف تو دستش میومد ، رفت سمتش:

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.


مینگی که کار پخش‌کردن بنزین رو روی وسایلا تموم کرده بود با دیدن سونگ وون که داشت از پله ها با کیف تو دستش میومد ، رفت سمتش:

-این چیه؟؟

-کیف مدرسمه..‌خب پوله دیگه دیوونه.

-ولی چرا انقد کم؟؟

-نمیدونم احتمالا به کاهدون زدیم... زود باش بریم.

-گندش بزنن‌.

با بیرون اومدن از خونه فندکشو از تو جیبش درآورد و با انگشت شستش اهرمش رو کشید بالا که شعله ی نارنجی رنگ کوچیکی ازش بیرون اومد، به سمت کف سرامیکی زمین که آغشته از مایع بنزین بود پرتش کرد و پشت سونگ وون دویید تو محوطه ی باز حیاط و به اطراف نگاه کرد هیونجین داشت میومد پس فلیکس کو؟

اونم باید پشت سرش باشه ، ولی هرچی نگاه میکرد اثری ازش نبود .

با نزدیک شدن هیونجین سمتش رفت :

-پس فلیکس کو؟ زود تر رفت پیش چانگبین؟ چرا نیستش؟

هیونجین که دوییده بود نفس عمیقی کشید تا حالش جا بیاد و بعد با نیشخند به حال پریشون مینگی که دلیلی براش نمیدید ، نگاهی از بالا بهش انداخت :

-نگرانشی؟

-چی داری میگی ؟؟ چیکارش کردی ؟

- اگه عرضه داشت تا حالا خودشو نجات داده بود!

مینگی که با این حرف نمیتونست هجوم افکار بدی که به ذهنش میومد رو کنترل کنه یقه ی هیونجین رو تو دستاش گرفت و تو صورت خونسردش غرید:

- چه عرضه ای؟ راجب چی حرف میزنی ؟ با فلیکس چیکار کردی؟؟نگو که ولش کردی و خودت اومدی؟

با نگاه تاریک هیونجین که تیره تر شد و نیشخندی که گوشه ی لبش به بالا کشیده شد با بهت دستاش روی لباس هیونجین خشک شد و با ناباوری به پسر جلوش چشم دوخت :

- تو چیکار کردی...

سونگ وون با دیدن شعله های آتیش‌ که  بی رحمانه زبانه میکشیدن و خونه رو تسخیر میکردن بازوی مینگی رو کشید:

-عجله کنین الانه که پلیسا بیان ، گیر میوفتیم.

مینگی دستشو محکم کشید و پسش زد  :

𝑴𝑬𝑵𝑻𝑨𝑳 𝑮𝑨𝑴𝑬 🌩🖤🍷𝑯𝒀𝑼𝑵𝑳𝑰𝑿Where stories live. Discover now