[step 3]: Fear Of Loss

30 5 0
                                    

کیم یونجون، کیم گاهیون، جانگ سوبین، جئون سومی———————————————————————

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

کیم یونجون، کیم گاهیون، جانگ سوبین، جئون سومی
———————————————————————

{POV: Yeonjun}

وحشت‌زده از سرمای یهویی که به بدنم وارد شد از خواب پریدم.
"سو!"
"صبح بخیر"
دست و پامو که جمع کردم برادر بزرگترم رو همراه با جین و هوسوک و چندتا از شاگردهای داخل گاراژ بالای سرم پیدا کردم. هنوز به بدنه ماشین تکیه داده بودم. با این تفاوت که حالا به لطف سطل آبی که برادرم روم خالی کرده بود، فرقی با گربه زیر بارون نداشتم.
به ابروهای در هم برادر نگاه کردم و سری تکون دادم. سوتفاهم دیشب که حل شده بود، پس مشکل چی بود؟
"یونجون، ببین پسر.."
صدای جین بود که از پشت سرم صدام کرد.
به سمتش پا تند کردم و به داخل ماشینی نگاه کردم که تا چند لحظه قبل بهش تکیه دادم بودم و این بار تو ذهنم به خودم سیلی زدم. خواهش می‌کنم فرضیات توی ذهنم درست نباشه!
"باز هم دزدی شده؟"
صدام مضطرب بود. شاید هم ترسیده.
"آره"
"ضبط رو هم بردن؟"
"آره"
"من باز خوابیدم؟!"
برادرم دستشو روی سرم گذاشت و کنار صورتم به داخل ماشین خم شد.
"نه، با وجود نگهبانی سخت تو دزدی شده دونسنگ"
طعنه و خنده هیونگ باعث خجالتم می‌شد. دقیق نمیدونم چندمین باری بود که از گالری و گاراژ دزدی می‌شد. ولی این اتفاق هر بار که نگهبانی و تعمیرات به من سپرده می‌شد رخ می‌داد. البته بیشتر.
کمتر از سه دفعه هم این بلا سر مایکل و جورج اومده بود. با این حال اون فرد جایی رو بهم نمی‌ریخت، چیزی رو نمی‌شکست و انگار که از قبل همه جا رو بلد باشه، یا بدونه که دقیقا دنبال چیه بدون اعلام حضور فقط میومد و می‌رفت.
"همین! این دزده کیه که همیشه میاد اینجا!"
"کاریش نمیشه کرد، پاشو به دانشگاهت برسی حداقل. فقط حواست باشه پشت موتور خوابت نبره"
"هوسوک هیونگ! تو دیگه چرا"
صدای خنده آلفاها و بتاهای اطرافم بالا رفت و من سرخورده به سمت حموم پا تند کردم تا حداقل کلاس‌های دانشگاهمو هم مثل ضبط ماشین از دست ندم.

The Braveheart - شجاع‌ْدل (omegaverse, VK)Where stories live. Discover now