جئون جونگکوک
———————————————————————{POV: Somi}
احساس بیقراری داشتم. با وجود اینکه اولین مسابقه موتورسواری نبود که داخلش شرکت میکردم، اما دعوت از حضور آلفام برای تماشای مسابقه اضطراب بیسابقهای رو درونم برپا کرده بود. تنها جملهای که از پشت خط شنیدم لبخند رو به لبهام هدیه میداد.
"چرا زودتر بهم نگفتی! الان خودمو میرسونم بانوی من"
کم کم یونجون هم داشت به ابراز علاقههای بیزبون من عادت میکرد. دعوت به شام، خرید یک هدیه، فرستادن یک عکس و.. کارهای کوچیکی به نظر میرسیدن. اما حداقل آلفاش تو این مورد باهوش عمل کرده بود و متوجه منظورم شده بود.
برادرم از صبح در حال آروم کردن من بود. چیزی که به ندرت پیش میومد. احتمالاً تا حالا متوجه شرایط عجیبی که داشتم شده بود و واقعا متشکرش بودم که چیزی به روم نیاورده بود. بعد بوسه و خداحافظی مختصری از من، به سمت جایگاه ویآیپی تماشاچیان برگشته بود.
"دختر، از فکر بیا بیرون"
لبخند دندوننمایی به سباستین زدم. پسر که از دوستان و جزو تیم موتورسواریم به حساب میومد سر تا پامو از بالا تا پایین بررسی کرد و بعد از مطمئن شدن از ایمن بودن لباسهام، کلاهمو دستم داد.
"منظورت چیه؟"
"آدم از یک کیلومتری میتونه متوجه عصبی بودنت شه. نمیفهمم وقتی انقدر حرفهای استرس برای چیه! اما مطمئن باش چیزی که ذهنتو انقدر درگیر کرده قرار نیست مانع پیروزیت بشه"
سری برای پذیرش اطمینانبخشیهاش تکون دادم و سعی کردم تا امگای لوسم رو به آرامش دعوت کنم. از وقتی به برادرم گفته بودم که میخوام امشب شخص خاصی رو بهش معرفی کنم، یک لحظه هم آرامش رو به چشم ندیده بودم. برادر با صورت پر محبت و لبخند گیراش فقط دستی به موهام کشیده بود و اجازه داده بود تا خودمو آماده کنم. انگار میدونست که من قراره از اضطراب بمیرم!
ولی اطمینان هم نداشتم که بعدش ممکنه جونمو از دست ندم!
به هر حال، الان در حد آشنایی پیش میرفتم. اگه متوجه میشد که دارم جفتم رو بهش معرفی میکنم، تضمین نمیکردم که چه بلایی ممکن بود سر آلفای محبوبم بیاد.———————————————————————
{POV: Jungkook}
ESTÁS LEYENDO
The Braveheart - شجاعْدل (omegaverse, VK)
Fanfic240714 • The Braveheart ⧽030424 [شُجاعْدِلْ] •ژانر↵ امگاورس، پارانرمال، مافیا، انگست، رومنس. •نویسنده↵ Parmin •کاپل اصلی↵ ویکوک •کاپل فرعی↵ Secret •در یک کلام: [قصه عشق ویلیام و کایان] •بخشی از داستان: "این اصالت ما بود، که ازش فرار کردیم تا برا...