[step 7]: Our Beginning

27 5 0
                                    

[مَنْ]با نخستین [نِگاهِ تو]آغاز شدم

К сожалению, это изображение не соответствует нашим правилам. Чтобы продолжить публикацию, пожалуйста, удалите изображение или загрузите другое.

[مَنْ]
با نخستین
[نِگاهِ تو]
آغاز شدم.

•احمد شاملو•
———————————————————————
15 سال پیش، صوفیه- بلغارستان

{POV: William}:

"مراقب باش احمق!"

با صدای فریاد سوکجین، فرمون رو به سمت چپ چرخوندم تا از برخورد ماشین به دکه دونات فروشی جنب میدون فرار کنم. آفتاب ظهرِ تابستونی صوفیه عرق رو روی تن‌های خسته اعضای پک می‌انداخت و باعث میشد تا احساس مسئولیت‌پذیری گرگ خون‌خالصم قلقلک داده شه.

"پشت سرمونن. حدود هفت تا ماشین کاملا مجهز و حرفه‌ای. تیم شماره یک جست‌و‌جوگر‌های پک جئونه.."

اطلاعاتی که جیهوپ با یک نگاه به زبون می‌آورد رو بخاطر سپردم تا بعدا برای تفریح هم که شده یه مسابقه زیرزمینی باهاشون ترتیب بدم. دیدن قیافه شکست‌خورده‌ شوگا باعث می‌شد تا هر نوع دوئلی رو بپذیرم، بی‌توجه به خطرات احتمالی که جونم رو تهدید می‌کردن. تا وقتی جای پدر و برادرم امن بود، هیچ چیزی اهمیت خودشو نداشت. حتی اگه موضوع جون خودم باشه.
سرگرم شده خم شدم تا صدای ضبط رو زیاد کنم. انتظار یه موسیقی هیجان‌برانگیز یا حتی راک رو داشتم اما صدای لطیف خواننده‌ای که آهنگی عاشقانه و مهیج رو زمزمه می‌کرد باعث شد تا سوکجین دست به خاموش کردنش ببره و کلافه دستی به صورتش بکشه.

"تورو خدا وضعیت مارو باش.. وارث مافیا محموله طلای پک دشمن رو از چنگش دراورده بعد موقع فرار آهنگ عاشقانه گوش میده.. حقته همون افراد جئون اینجا کارتو بسازن تا آدم شی"

صدای خنده عصبی جیهوپ از پشت تو گوشم پیچید که اعتراض میکرد تا گوشیشو به ماشین وصل کنه و حداقل آدرنالینمون بره بالاتر.

"بیخیال سوکجین، آهنگ خوبیه.. یکم شل کن و فیض ببر مرد!"

"تو حواستو بده به رانندگیت، انقدر فک نزن!"

خلال دندون گوشه لبمو جا به جا کردم و در مقابل اعتراض‌های سوکجین و جیهوپ، گوش به صدای خواننده سپردم. انگار نه انگار که مرگ هر لحظه از پشت تهدیدمون می‌کرد.

The Braveheart - شجاع‌ْدل (omegaverse, VK)Место, где живут истории. Откройте их для себя