Part 7

14 7 0
                                    

وقتی که داشت از هال میرفت سمت آشپزخونه با یه سایه مواجه شد، اخم محوی کرد و با ترس و تردید رفت سمت در ورودی ، با دیدین چانگبین حس ترس و تردیدش جاشون رو به عشق و گرمی دادن، سریع رفت سمتش و خودش رو تو آغوش گرم مردش انداخت .
چانگبین با صدای آرومی خندید و دم گوشش زمزمه کرد:
×دلم برات تنگ شده بود.
لبخندی رو لبای سونگمین نشست، اون در حدی که فقط چانگبین بشنوه زیر لب زمزمه کرد:
^منم دلم برات تنگ شده بود.
چونه ش رو، روی سینه ی مردش گذاشت و با همون لبخند بهش نگاه کرد ، چانگبین آروم لباش رو ، روی لبای پسرش گذاشت و ازشون کام می‌گرفت سونگمین دستاش رو دور گردن چانگبین حلقه کرد و همراهیش می‌کرد.
چانگبین، سونگمین رو به سمت دیوار برد و اون رو اونجا قفل کرد ، دستش رو از رو تیشرت پسر رد کرد و نوازشوار پهلوش رو لمس میکرد، پاش بین پا های سونگمین گذاشت و به عضو پسر فشار وارد می‌کرد .
با کم اوردن نفس از هم جدا شدن خمار بهم نگاه می‌کردن، چانگبین دستش رو گذاشت زیر باسن  پسر و بلندش کرد، سونگمین برای اینکه نیوفته پاش رو دور کمر مردش حلقه کرد.

**********

چانگبین رفت سمت اتاق وقتی که وارد اتاق شدن پسر توی بغلش رو، روی تخت گذاشت و روش خیمه زد لباش رو برد سمت گردن پسر و شروع کرد به هیکی گذاشتن رو گردنش، آروم آروم سمت ترقوه های استخوانی ش رفت و گاز ریزی زد ، زبونش رو سمت سیبک پسر برد و لیسی بهش زد ، سونگمین ناله های آرومی می‌کرد و این صدای جزو دلنشین ترین صدا برای چانگبین بود ، دستش رو برد سمت چونه ی پسر و فشار آرومی بهش وارد کرد زبونش رو وارد دهن پسر کرد و جای جای ش رو مزه میکرد.

سونگمین هم همین کار رو کرد بعد اینکه چانگبین احساس کرد سونگمین داره نفس کم میاره آروم ازش جدا شد و یه بوسه رو لباش گذاشت از روی سونگمین بلند شد و دکمه های پیراهنش رو باز کرد بعد باز کردنشون پیراهنش رو پایین تخت پرت کرد سونگمین هم لباسش رو در اورد و پیش لباس چانگبین پرتش کرد ، مرد شلوار  سونگمین رو در اورد و به یه جای نامعلومی انداخت .
چانگبین زبونش رو از شکم سونگمین تا گردنش کشید ، سونگمین از داغی زبون چانگبین ناله ی آرومی کرد و دستش رو برد سمت موهای کوتاه و موشکی مردش و چنگی بهشون زد ، چانگبین لیسی به نیپل های سونگمین زد و یکی شون رو وارد دهنش کرد و شروع کرد به مکیدن ش با دستش هم  با اون یکی نیپل بازی میکرد ،  گازی به نیپل پسر زد و همین باعث ناله کش دار و جیغ مانند سونگمین شد
^آهههه...گا...آه.‌.ز..نگیر
چانگبین مک آخرش رو به نیپل قهوه ای رنگ و حساس زد و سرش رو بلند کرد تا پسرش رو ببینه ، سرش رو نزدیگ گوش سونگمین برد و گاز ریزی زد ، نگاهش رو به هیکی های گردنش داد و آروم زمزمه کرد
×ارغوانی خیلی بهت میاد مخصوصا اگه برای من باشن.
و با نوک انگشتاش نوازش وار جای مارک ها رو لمس کرد، سرش رو ما بین گردن و شونه ی سمت چپ پسر گذاشت و نفس های داغش رو اونجا رها می‌کرد دستش رو،روی پهلوی پسر گذاشت و  زمزمه کرد
×میدونم این مدت برای هم وقتی نذاشتیم و حتی همو درست و درمون هم نمی‌دیدیم.
یه بوسه رو گردن پسر گذاشت و همونطور که لباش رو گردن سونگمین بود زمزمه کرد
×این چند وقت رو جبران میکنم سعی میکنم بیشتر تمرکز م رو روی رابطه مون بزارم.
سونگمین که از لذت لبای داغ چانگبین چشماش رو بسته بود لبخندی زد و دستش رو سمت گردن چانگبین برد و یه کم سرش رو عقب برد تا بتونه بهش نگاه کنه
^بیا بعدا راجبش صحبت کنیم الان کار مهم تری داریم.
چانگبین نیشخندی زد و لباش رو چفت لبای سونگمین کرد و بوسه ی خیسی رو شروع کردن ، تنها صدای که شنیده می‌شد صدای بوسه شون بود،تمام جسم و روح شون بهم دیگه احتیاج داشتن درست مثل ماهی ای که به آب برای زنده موندن احتیاج داره ، چانگبین دستش رو برد سمت باکسر پسر و درش اورد پایین تخت انداخت .
با دستاش رونای پسر رو نوازش کرد و از هم فاصله دادتشون تا بتونه کارش رو راحت تر انجام بده ، با دستش عضو پسر رو لمس کرد و فشار ریزی بهش وارد کرد
^آهههه...چان..اهههه

Another Chance (Stray Kids ver)حيث تعيش القصص. اكتشف الآن