۳روز بعد-۲۲نوامبر ساعت ۶:۳۰ صبح
چان روی تخت نشسته بود و داشت گوشیش رو چک میکرد که با یه پیام عجیب مواجه میشه، اما قبل از اینکه بخواد اون پیام رو باز کنه و ببینه گوشیش زنگ میخوره.
قطعا اگه کسی جز چانگبین، بهش این موقع صبح زنگ میزد جواب نمیداد، ولی حالا یه نفر به این مستثنا بودن اضافه شده بود؛ مینهو.+الو،سلام عزیزم.
_سلام چان...آم خواب که نبودی؟
+نه.
_خوبه...یه چند دقیقه سکوت پشت تلفن ایجاد شده بود ولی برای هیچ کدومشون آزار دهنده نبود .
+چیزی شده؟
_ها؟...خب، نه هیچی نشده..فقط میخواست بهت زنگ بزنم.چان با این حرف مینهو لبخندی رو لباش نشست و تو ذهنش داشت قربون صدقه ی مینهو دوست داشتنی ش میرفت.
فرقی نمیکرد مینهو چجوری باشه؛ چان، مینهو رو هرجوری که بود دوست داشت.+خیلی دوست دارم ماه کوچولو م.
مینهو با شنیدن "ماه کوچولوم" لبخندی به یاد گذشته زد.
_ماه کوچولو؟
+اره.
_منم دوست دارم اقا گرگه.مینهو طوری روی کلمه ی گرگ تاکید کرد که باعث شد چان خنده ی بلندی بکنه و پشت سرش هم خودش بخنده .
چان با لحنی که توش خنده مشخص بود گفت:
+پش هنوز اون تاتر رو یادته.
_چطور میتونم فراموشش کنم؟
+برای ابتدایی مون بود.
_خاطرات خوب هیچ وقت فراموش نمیشن.
+خاطرات بد چطور؟
_خاطرات بد با خاطرات خوب پیونده خوردند.
+یعنی جفتشون تا وقتی که عمر داریم از یادمون نمیره؟
_هیچ وقت از یاد نمیره.
+پس من میخوام تا وقتی که عمر دارم باهات خاطرات خوب و بد بسازم ، میخوام تو هر لحظه از زندگیت کنارت باشم، میخوام توی خوشی ها و اندوه ها کنارت باشم، میخوام توی هر چیزی که به تو مربوط میشه سهیم بشم._منم همین رو میخوام، میخوام از حالا به بعد توی تمام خاطراتت باشم .
+کاش اینجا بودی، کاش اینجا بودی تا میبوسیدمت ، کاش الان میتونستم صورت زیبات رو ببوسم ،رو گونه هات ، پیشونیت ، بینیت ، چشمات و لبات. میخوام کوچیک ترین جزئیات صورتت رو ببوسم، ماه م.
مینهو تمامی این حرف ها و مکالمه ها رو توی قلبش حک میکرد... و به جای خجالت یه حس دیگه ای داشت حسی که دیگه فراموشش کرده بود...شهوت؟
..
.
ساعت ۴:۴۰ بعد از ظهر
سونگمین به همراه همسر یکی از اجساد و دو پلیس برای تشخیص هویت وارد سرد خونه شد .
در یکی از کشو ها رو باز کرد و اون جنازه رو بیرون کشید ، پارچه رو از رو صورت جسد برداشت تا اون زن تایید کنه که اون شوهرش هست یا نه.
زن تقریبا ۵۰ ساله به پلیسی که کنارش بود گفت:
€ه.همسرمه.
DU LIEST GERADE
Another Chance (Stray Kids ver)
Fanfictionاما...این موضوع یعنی فراموشی برام صدق کرده ؟ نمیدونم... ولی فکر کنم اون تونسته فراموشم کنه :) کاپل اصلی: چانهو کاپل فرعی:چانگمین ژانر: پلیسی، اسمات، رمنس،اگنست ، امپرگ( کسی حامله نمیشه)