Part 10

26 5 0
                                    

چانگبین به خونه چان اومده بود تا نتایج کار کردنش رو روی پرونده بهش بگه و باهم به  نتایجی برسن .
بنگچان نشسته بود، داشت به چانگبین که درحال وصل کردن عکس ها و اطلاعاتی مربوط به پرونده بود، خیره شده بود.

+از نظرم این فقط کار دایسکه نیست.
×میگی کسای دیگه ای هم دست داشتن؟
+این یه بانده، معلوم نیست چند نفر توش دست دارن.

چانگبین کنجکاو شد و خیره به تخته پرسید:
×به کسی شک داری؟
و روش رو به بنگچان کرد.  
+اره
با شک و تعجب پرسید:
×به کی؟
بنگچان از جاش بلند شد وبه سمت تخته رفت.
+مایل واتاناگیتیپات رئیس فرعی باند اژدهای سفید هست قطعا اونم کسایی داره که جایگاه شون تو باند پایین تر باشه.

× و حالا چجوری باید این پایین مقام هارو بشناسیم؟
حتی ازشون هیچ اطلاعاتی نداریم، اطلاعات مون کمه.

بنگچان دستاش رو بغل کرد به میز تکیه داد و به تخته خیره شد
+اسم مایل واتاناگیتیپات برام آشنا ست، میتونی ببینی که تو کره پرونده ای داره یا نه؟
×اره .

بنگچان بعد از کمی مکث گفت:《 باید شماره ی رئیس پلیس یکی از ایستگاه های تایلند رو بگیریم، اگه نتونستی،میتونی شماره دادستان ها رو بگیری.》

×باشه ولی مطمئنی اونا به یه کشور دیگه اطلاعات میدن؟
دستش رو روی شونه چانگبین گذاشت
+امتحانش که ضرری نداره! البته تا وقتی که من هستم همه چیز امکان پذیره.
 لبخند زد و دستش رو دور گردن بنگچان انداخت
×تو کار تو که شکی نیست هیونگ.
و به تخته ی رو به روشین نگاه کردن.
.

.

.

روی صندلی پایه بلند نشست بود، حساب تعداد شات هاش از دستش در رفته بود.

^پرش کن .
بارتندر جوون متوجه این بود که مشتریش داره زیادی روی میکنه با ملایمت بهش گفت:《جناب، شما نوشیدنی زیادی مصرف کردین بهتره که زیاد نخورین .》

سونگمین نگاهش رو به بارتندر داد و لیوان کازا رو سمش گرفت.
^پر ش کن.
دختر جوون بی هیچ حرفی ویسکی رو توی لیوان ریخت  و شیشه رو کنار سونگمین گذاشت.

 

خسته بود ، خسته از اینکه رابطه هاش سمی بودند و همیشه با  بیماری ها،اختلال ها و... جدیدی روبه رو میشد. قطعا رفتار های طرف مقابل روی آدم تاثیر میزاره،نمیزاره؟

دستی رو شونه ش نشست سریع سرش رو برگردوند تا ببینه صاحب این دست کیه، که با چهره چانگبین مواجه شد .
سونگمین بلند خندید و شیشه ی ویسکی رو روبه روی چانگبین گرفت و با نیش باز گفت
^بیا بشین باهم بخوریم، ویسکی ش خیلی خوبه .
چانگبین شیشه رو از دست سونگمین گرفت و روی میز گذاشت به اندازه ی کافی اینجا بودن سونگمین نگران و عصبی ش کرده بود  و حالا این رفتارش داشت بد ترش می‌کرد، دست سونگمین رو گرفت و به سمت خروجی بار رفتن.
^چیکار میکنی؟

Another Chance (Stray Kids ver)Where stories live. Discover now