23.Anything for you

94 23 125
                                    


-جانگ هوسوک... نمی خوای این در رو باز کنی؟؟

به زحمت سرشو از بالش جدا کرد و روی تشک نشست. با مشت کمی کاسه ی چشم اش رو فشرد و خمیازه ای کشید.

به سختی پلک هاشو از هم فاصله داد و نگاهی به ساعت دیواری انداخت. تار می دید اما همون دید کم برای اینکه بفهمه یه نفر خواب صبحش رو خراب کرده کافی بود.

دوباره ضربه ای به در خورد و به دنبالش صدای بشاشی فریاد زد.

-مگه نمی خوای بری سرکار؟

چشم هاش کاما باز شد. حالا که کمی به مغزش زمان داده بود بهتر می تونست صاحب اون صدا رو تشخیص بده. پتو رو کنار زد و با عجله به سمت در رفت. دستگیره رو پایین کشید و در رو کامل باز کرد.

-صبح بخیر.

بهت زده نگاهی به سر تا پای پسر انداخت. باورش نمی شد مین یونگی آشفته دیروز این وقت صبح یه اتو کشیدگی همیشه جلوی در خونه تلاش ایستاده باشه و با یه لبخند عریض بهش صبح بخیر بگه.

-نمی ذاری بیام تو؟

-این وقت صبح اینجا چیکار می کنی؟

-می خواستم قبل از اینکه برم سرکار ببینمت. حالا می شه بیام تو؟

از جلوی در کنار رفت و راهو برای پسر باز کرد.

-فکر می کردم صبح زود می ری سرکار ولی انگار حالا حالاها قصد بیدارشدن نداشتی.

در رو بست و با قدم های سنگین دنبال پسر راه افتاد.

-من مثل تو نیاز ندارم از سه ساعت قبل بیدار شم کت و شلوارمو باهم ست کنم.

-ممنونم.

گیج نگاهشون به پسر داد که روی مبل جا گرفته و پاهاشو روی هم انداخته بود.

-بابت؟

-تعریفت.

-من که ازت تعریف نکردم فقط گفت...

-صبحونه نخوردی نه؟

اخمی از بی توجهی پسر به جمله اش کرد و به سمت حمام راه افتاد.

-نه خیر.

لامپ رو روشن کرد و از توی آینه نگاهی به صورت خواب آلودش انداخت. حالا که مین یونگی با گستاخی همیشگی اش توی خونه اش نشسته بود با خودش فکر می کرد همون حالت غم زده و شکست خورده اش رو ترجیح می داد.

شیر آب رو باز کرد و مشت اش رو از آب پر کرد.

-بریم یه جایی بشینیم صبحانه بخوریم؟

-نه.

آب رو به صورت اش پاشید و از خنکی که روی پوست اش نشست با رضایت آه کشید.

-یه جای خوب می شناسم صبحونه هاش حرف نداره.

بی توجه به صدای یونگی خمیردندان روی مسواکش فشرد و شروع به سابیدن دندون هاش کرد. مسواک زدن هوسوک زیر یک دقیقه بود ولی توی همون تایم پدر دندون هاشو درمی آورد. مادرش همیشه به شوخی می گفت یه روز چیزی از لثه هاش باقی نمی مونه.

Love Is About TrustWhere stories live. Discover now