Body shop
Part 14
-اره سگی
ولی نه هر سگی
سگ من
این حرفتو یادته نه؟
+ این حرفو من به تو زدم.. پس هنوز سگی برای من ( با بغض )
-وقتی تو بغل منی و سوراخت توسط دیک من پاره شده خنده داره اینجوری بگی
+ ازت بدم میاد .. تو منو خیلی خورد کردی ( با گریه )
-عشقم این همون کاری بود که دقیقا تو با من کردی
حالا بدن تو ماله منه
"تمیزش کردو اوردش بیرونو بدنشو خشک کردو لباساشو براش پوشوند و خودشم پوشید و بهش مسکن داد با اب"
-بیا بخور
+ نمیخوام .. اگه من باهات هر طوری حرف زدم بخاطر این بود که خودت باعث شدی فکر کنم جنده ای
ولی من چیکار کردم ؟ من که بهت گفتم با هیچکس نبودم ( با بغض و مظلومیت )
-تو منو زود قضاوت کردی و وقتی برات توضیح دادم گفتی دروغ گوعم
"و بعد سرشو اروم اورد بالا و قرصو با اب بهش داد"
+ ولی درست حسابی نکردمت که
-داشتی میکردی و تقریبا کردی
اگه هلت نمیدادم الان من جای تو بودم
+ ولی اصن چیزیت شد ؟؟؟ من حتی نمیتونم راه برم
چجوری از این خراب شده برم بیرون
" و بعد که یادش افتاد خونه ی کیه از روی تخت بلند شد که همونموقع باسن و کمرش تیر کشید و محکم افتاد روی زمین "
+ آیییی ( با گریه )
"کوک ته رو از زمین بلند کرد و بغلش کرد "
-اروم باش میبرمت خودم
+ نمیخوام تو کمکم کنی ( با خشم و عصبانیت )
YOU ARE READING
body shop
Fanfictionکوک توی بادی شاپ مثل همیشه داشت برای مشتری هاش شیک میزد و دنس میله میرفت که تهیونگ رئیس بادی شاپ توجهش به کوک جلب میشه