Body shop
Part 17
"کوک به مردش خیره شدو بودو از ته دلش خوشحال بود
ته کوک رو گذاشت روی تخت "
+ آماده ای عشقم ؟
-ا..اره...ددی میخوام سگ تو باشم
" چشم های ته برقی زد "
+ آفرین کوچولو .. پس مث یه سگ خوب به صاحابت سرویس بده
-باشه ددی
"داگی شد و کامل پاهاشو باز کرد
ته اسپنکی به باسن کوک زد "
+ آفرین حیوون
" و بعد خودش رو به ضرب وارد کوک کرد
کوک جیغی زدو پتورو فشار داد"
+ آهههه.. چقد تنگی کوک
-ای...ایییی گفتم که کسی توم نکرده اهههه
+پس الان مال منی توله
-اههه اره...اره ددی اههه
+ آفرین.. ناله کن.. صدای ناله هات رو همه بفهمن
"بلندتر ناله کردو پاهاش رو بازتر کرد تا ته بتونه بیشتر توش ضربه بزنه و از شدت لذت لبشو گاز میگرفتو ناله میکرد"
+ اهههه.. نزدیکممم کوک توهم بیااا برای ددی
"کوک داش کام میشد که همزمان با اخرین ضربه ی کوک حفتشون کام شدنو کام سفید رنگشون روی تخت میریخت و کوک اروم ناله میکرد"
+ آخ کوک .. کامم ریخت توت .. بلند شو خالیش کنیم دل درد نگیری .. کامل کام شدی یا هنوز مونده ؟ اگه هنوز مونه بگو آخرشم بریزه رو پتو که بندازم بشورنش
YOU ARE READING
body shop
Fanfictionکوک توی بادی شاپ مثل همیشه داشت برای مشتری هاش شیک میزد و دنس میله میرفت که تهیونگ رئیس بادی شاپ توجهش به کوک جلب میشه