Body shop
Part 16
+ منو دوست نداری؟( با بغض )
-خب...خب...
+ باشه فهمیدم
" و بعد بلند و خواست بره بیرون
که کوک گرفتشو محکم لباشو چسبوند به لبای ته"
+ چی..چیکار میکنی ؟؟ خودت گفتی دوسم نداری
-خب راست گفتم..دوست ندارم...عاشقتم
+ چ..چی؟
-عاشقتم
میشه مال من شی؟
+ اره..آره میخوام ( با ذوق )
-منم میخوام:)
"محکم بغلش کردو دوباره لبشو محکم بوسید"
+ ولی .. ولی کدوممون..؟
-میتونیم جفتمون باشیم
+ چجوری ؟
-میتونیم ورس باشیم به نوبت انجامش بدیم
+ به نوبت ؟ خب گاهی تو تاپ میشی گاهی من
نمیشه نوبتیش کرد که
-خب باشه
هرجوری تو بخوای
"ناخواسه کیوت شدو لپاش سرخ شد"
+ و الان
( با لبخند شیطانی و پوزخند )
میخوام تو سگم باشی ( با خنده )
"کوک بیشتر سرخ شدو سرشو به معنای رضایت تکون داد
ته سرش رو برد سمت صورت کوک و از لباش کام گرف و بلندش کرد و به سمت اتاقشون برد "
YOU ARE READING
body shop
Fanfictionکوک توی بادی شاپ مثل همیشه داشت برای مشتری هاش شیک میزد و دنس میله میرفت که تهیونگ رئیس بادی شاپ توجهش به کوک جلب میشه