Second Game
بازی دوم"This ain't build a bitch(a bitch)
I'm filled with flaws and attitude
So if you need perfect, I'm not built for you( yeah )"
"این یه عوضی نمیسازه(یه عوضی)
من پر از عیب و نگرشم پس اگه به کامل بودن نیاز داری، من برای تو ساخته نشدم. (آره)"لالیسا
پرتوی از نور خورشید بیدارم کرد. داره اذیتم میکنه چون هنوز میخوام بیشتر بخوابم. با تنبلی روی تختم نشستم و چنتا حرکت کششی انجام دادم.
"ساعت چنده؟" زمزمه کردم و دنبال گوشیم گشتم.
گوشیمو باز کردم و الان ساعت 10:11 دقیقه صبحه. اما امروز بازی دوم داریم و ساعت 10:30 صبح تو دانشگاهمون برگزار میشه.
"شت! دیر کردم!" داد زدم و به سمت حموم دویدم تا روتین صبحمو انجام بدم.
با عجله کارمو تموم کردم و لباسامو پوشیدم. زحمت خوردن غذایی که مامانم برام گذاشته بود رو به خودم ندادم برای اینکه وقت نداشتم صبحونه بخورم چون دیر کردم.
کفش هامو برداشتم و داخل کیفم گذاشتم. با جوراب تو پام از خونه زدم بیرون.
یدفعه احساس کردم گوشیم لرزید که نشون میده پیامک دریافت کردم. درحالی که داشتم به سمت ایستگاه اتوبوس میدویدم بازش کردم.
سولخرس: کجایی؟
لالیسا: تو راهم.
سولخرس: کونتو بلند کن، کاپیتانمون امروز سگ اعصابه.
گوشیمو توی جیبم کردم و سریع سوار اتوبوس شدم. خوشبختانه صندلی های خالی زیاد بود و من کنار پنجره نشستم.
قبل از اینکه کفشمو بپوشم پاهامو به جوراب مشکی تغییر دادم.
یکم بعد، رسیدم جلو دانشگاهمون. سریع به سمت زمین دویدم و کیفمو روی صندلی ها انداختم.
سولگی به من اشاره کرد که برم کنار خودش و اردک وایستم تا جنی مچمو نگیره که دیر اومدم.
"چرا انقدر دیر اومدی؟" سولگی زمزمه کرد.
"من دیر بیدار شدم، بخاطر همین." سر تکون داد.
"امروز دومین بازی ماست و ما با دانشگاه wjsn مبارزه داریم. اونا حریفای خیلی قدرتمندی هستن چون داون و یونسئو رو داشتن که هردو در دفاع کردن و اسپک زدن عالی بودن. من میخوام هر یک از شما به بازی بچسبید." جسی اعلام کرد و ما به نشونه درک سر تکون دادیم.
"شیش نفر اول من، آیرین، مینا، رزی، سانا و نایون هستن." جنی گفت.
شیش بازیکن اول کاپشن هاشونو در آوردن و شروع کردن به گرم کردن درحالی که سایر بازیکنا از جمله من به سمت صندلی هامون رفتیم.
YOU ARE READING
Capitan Bitch | Jenlisa (translated)
Fanfiction'کاپیتان عوضی' جنلیسا~ کار گروهی. اعتماد. باور. در آنجا، لالیسا برای تیم والیبال مدرسه خود تلاش کرد و با کاپیتان سخت گیر، بی رحم و با استعداد تیم والیبال به نام جنی روبی جین کیم آشنا شد. "خدایا! اون همیشه انقدر بِچه؟" یه بلوند قد بلند با ناراحتی توپ...