《criminal》

10💎

_داشتم چه غلطی میکردم؟

اینو تهیونگ تقریبا با فریاد گفت وقتی فقط یک سانتیمتر با صورت جونگکوک فاصله داشت

جونگکوک شوکه از هل داده شدنش توسط تهیونگ عقب رفت و بعد تعجب جاشو به عصبانیت داد

+اگه فقط یه کشیش کوفتی نبودی...

_نیستم

+درسته،اوه درسته تو کشیش نیستی پس مشکلت چیه؟

_تو،مشکلم تویی،یه لحظه فکر کردم میخوام ببوسمت چون حواسم نبود که این تویی،کافی بود؟

جونگکوک شکستنش رو حس کرد
بیشتر از همیشه
چهره ش تاریک شد و همه جدیت جهانو توی لحنش ریخت

+داری بهم حس مزخرفی میدی کیم تهیونگ،داری بهم حس ناکافی بودن میدی پس دهنتو ببند!

_دقیقا چرا هنوز تو زندگیمی؟بابام برکنار شد،جونم در خطر نیست،انتقامتو گرفتی،من کسی بودم که باعث شدم بیوفتی زندان،نزاشتم فرار کنی،چرا هنوز جلوی چشممی جونگکوک؟

+خیلی داری بهم حرفای بدی میزنی تهیونگ،حواست هست؟

تهیونگ حرف جونگکوکو بی جواب گذاشت و از استخر بیرون اومد

جونگکوک پشت سرش بیرون اومد و بدون اینکه بهش نگاه کنه جمله آخرشو گفت

+من فقط میخواستم به یک بهونه ای بهت وصل باشم

سر جونگکوک پایین بود و نمیتونست نگاه شگفت زده تهیونگو ببینه

+ولی تو همه ی نخایی که بهت داده بودمو امشب بریدی

جونگکوک حتی نمیدونست داره چی میگه

+پس...پس من دیگه مزاحمت نمیشم،ازم انتظار نداشته باش خونمو عوض کنم چون حوصلشو ندارم،ولی...ولی دیگه منو نمیبینی،تا جایی که بتونم

تهیونگ دهنشو باز کرد ولی هیچ حرفی ازش بیرون نیومد

"دیگه مزاحمم نمیشه؟دیگه نمیبینمش؟چرا این خوشحالم نمیکنه؟من اینو میخواستم؟"

تا به خودش اومد جونگکوک رفته بود

_همش همین بود جیمین

*زدی ریدی به رابطتون

_ما رابطه ای نداشتیم!

*پس نباید برات مهم باشه که امروز با یه پسر خوشتیپ دیدمش؟

تهیونگ اولش شوکه شد ولی بعدش چهره شو عادی نشون داد

_زود موو آن کرده،آفرین

*چیه نکنه انتظار داشتی تا ابد تو عشق یک طرفه اش به تو بسوزه؟

_چرا انقدر دراماتیکی؟عشق کدومه؟

*اگه یکطرفه بودنشو تکذیب میکردی بهتر بود،ببین داداشم،میخوام برات یک چیزیو توضیح بدم،وقتی دو نفر سعی میکنن بدون هیچ دلیلی کنار هم باشن،دنبال بهونه های ساختگی میگردن،با هم کل کل میکنن،انتقامشون به جای کتک میک لاوه،و وقتی رابطشون خراب میشه دپرس میشن ولی تلاش میکنن خودشونو بی تفاوت نشون بدن به هم حس دارن احمق،زبونم مو درآورد