اخرین جرعهی جام شرابشو سر کشید و رو میز قرارش داد . نگاهشو ازش گرفت و به پیست رقص روبهروش داد . بدنهایی که بهم میپیچیدن و با ضرب اهنگ ریتم میگرفتن چیزی بود که به ظاهر نگاه جونگکوک بهش بود ولی فکرش پیش الفایی که کنارش نشسته بود . الفایی که معلوم نبود مسته و درکی از اطرافش داره یا نداره . نوازشهایی که روی پهلوش احساس میکرد به واسطه الکلی که توی خونش میجوشید خوشایندتر و لذت بخش تر از همیشه به نظر میرسید . ناخوداگاه اهی از روی لذت کشید و دم عمیقی گرفت . با وارد شدن حجم زیادی از فورمونهای قاطی الفاها و امگاهای دیگه سرگیجه بدی به سراغش اومد که عادی بود . قطعا هر کس دیگهای هم بود حالش بد میشد ولی این موضوع برای جونگکوکی که کمی مست بود بیشتر ازارش میداد .
تهیونگ که متوجه شدت گرفتن فورمون جونگکوک شد کمی به طرفش خم شد و با نگرانی پرسید" خوبی ؟ "
جونگکوک با نگاه ناخوانایی به چشمهای خمار شدهی تهیونگ خیره شد ، لبشو به دندون گرفت و سرشو به طرفین به نشونهی " نه " تکون داد . حالش بد بود ولی نمیدونست چرا دوست داره خودشو برای مرد کنارش لوس کنه . تو اون لحظه به شدت نیازمند و تشنه توجه الفای کنارش بود و حاضر بود دست به هرکاری بزنه تا به خواستهی قلبیش برسه .
تهیونگ اونقدری مست نبود که نتونه کاری کنه پس دستشو از پهلوی نرم امگا برداشت و بلند شد . مقابله امگایی که پیشونیش کمی عرق کرده بود ایستاد و دستشو جلوش دراز کرد . امیدوار بود پسر جلوش اونقدری مست نباشه که منظورشو نفهمه . بعد از گذشت چند ثانیه دستش توسط جونگکوک گرفته شد و با کمکش ایستاد .
لباشو کنار گوش امگا برد و توی هیاهوی اهنگ و افراد حاضر توی بار با صدای بلندی گفت" بیا بریم ابی به دست و صورتت بزن و بعدش بریم بیرون کمی هوا بخوری . رنگ و روت سفید شده شاید اینطوری کمی از مستی جفتمون کم کنه !"
جونگکوک مثل سنگ شده بود ، نه چیزی میشنید نه چیزی میدید فقط گرمای نفس تهیونگی که روی گوشهاش فرود میومد و برخورد لبایی با گوشهای بیش از حد حساس شدش رو میفهمید و بیشتر از همیشه حس میکرد . نفهمید چطور و کی به دستشویی بار رسیدن ولی وقتی به خودش اومد که اب سردی به صورتش برخورد کرد و بلافاصله نفس عمیقی از روی شک شدن کشید . به دستی که بدنشو نگه داشته بود چنگ زد و شروع به سرفه کردن کرد . تا حد زیادی مستی از سرش تو همون ثانیههای اول پریده بود و الان درک بهتری از اتفاقات اطرافش داشت .
تهیونگ ترسیده از سرفهها و نفس عمیق صدا داری که جونگکوک کشید دستشو محکم تر دور امگا پیچید . هیچ وقت فکرشو نمیکرد یه نفر با کاراش مستی رو از سرش بپرونه ولی توله خرگوش توی اغوشش به راحتی تونسته بود خلاف تصوراتش رو اثبات کنه. نگران و مضطراب شروع به مالیده پشت پسر کرد و با صدای خش داری پرسید

YOU ARE READING
BL actors
Fanfiction« در حال اپ » جئون جونگکوک ، امگای خوانندهای که برای اولین بار در خواست بازی توی یک سریال بیال رو قبول میکنه چی میشه اگه پارتنر سریالش یعنی کیم تهیونگ الفا، بازیگر مشهوری که همه عاشقش میشن یک شرط برای همبازی شدن باهاش بذاره و اون شرط اینکه که به...