بخاطره اینکه عجله داشت بدون در زدن وارد اتاق یونگی شد که آلفا رو لخت و فقط با باکسر دید و اون موقع تازه متوجه شد که در نزده
_اوه در نزدم
+عیبی نداره تهیونگ بیا کمکم کن کرواتم رو ببندم
_باشه هیونگ
یونگی پیراهن مشکی رنگش رو پوشید و کروات سرمه ای رنگی رو به تهیونگ داد تا براش ببنده
+چی میخواستی بهم بگی عزیزم؟
_آه داشت یادم میرفت. هیونگ ماشین کوکی خراب شده و نامجونی و هوسوک هیونگ نیستن که ما رو برسونن
+منم عجله دارم عشقم یکی از ماشین های نامجون هیونگ رو ببرید سوئیچ ها دست جکسونه
_باشه هیونگ
درسته که هردو عجله داشتن ولی هیچ کدوم نمیتونستن بدون یه بوسه از هم جدا بشن
دست های یونگی بدون شرم تمام بدن تهیونگ رو لمس میکرد میدونست باید قبل از اینکه تحریک بشه ازش جدا بشه چون الان وقتی برای سکس نداشتیکی از دست هاش رو وارد جیب پشت شلوار تهیونگ کرد و بدنش رو بیشتر به خودش فشار داد ولی با حس کردن چیزی تو جیب پسر بوسه رو قطع کرد و کاغذی که داخل جیبش بود رو بیرون اورد
تهیونگ که هنوز نفسش بالا نیومده بود با دیدن کاغذ و اینکه یادش رفته اونو بندازه آشغالی دوباره ضربان قلبش رفت بالا+ این چیه؟
قبل از اینکه یونگی بتونه کاغذ رو باز کنه تهیونگ سریع از دستش کشیدش
_ هیچی هیونگ
و همین باعث شد یونگی بیشتر شک کنه
+اون کاغذ رو بده به من تهیونگ_آ..خه
+زود باش عزیزم منتظرم
تهیونگ خودش هم نمیدونست چرا استرس گرفته اون هیچ کار اشتباهی انجام نداده بود و میدونست قرار نیست یونگی مثل جونگکوک عصبانی بشه. پس کاغذ رو داد بهش
یونگی کاغذ رو باز کرد+لی تمین..... شماره لی تمین تو جیبت چکار میکنه تهیونگ؟
_ هیچی هیونگ فقط چند روز پیش یه امگایی اومد بهم پینشهاد داد باهاش برم پارتی
یونگی با شنیدن این جمله خیلی سریع به این فکر کرد که آیا این چند شب تیهونگ خونه بوده یا نه
و تهیونگ با دیدن ابرو های گره خورده یونگی سریع توضیح داد که پیشنهاد پسر رو قبول نکرده و کاغذم بخاطره این تو جیبشه که میخواسته بندازش آشغالی ولی یادش رفته+خیلی خب عزیزم عیبی نداره بهتره همین الان پارش کنیم تا دوباره یادت نرفته
شماره رو پاره کرد و توی سطل آشغالی که گوشه اتاقش بود انداختش
و البته که یونگی انقدر باهوش بود که با یک بار خوندن از روی اون کاغذ شماره ای که روش نوشته شده بود رو حفظ کنه