PART 17

162 26 3
                                    

نامجون بدون صدا دره اتاقو باز کرد
با دیدن جونگکوک که با رنگ روی زرد روی تخت خوابیده آهسته جلو رفت و دستشو روی شونه کوک گذاشت

_ جونگکوک ... کوک

لای پلکای کوک به آرومی باز شد و چند لحظه اول انگار درک نمیکرد که کی بالای سرش ایستاده

_سلام

_نامجون هیونگ !

جونگکوک بی حال و متعجب از حضور نامحون سعی کرد بشینه و نامجونم برای کمک بهش بازوشو گرفت تا کمکش کنه

_ این چه وضعیه ؟ چیکار داری میکنی با خودت؟

نامحون بهش تشر زد و کنارش روی تخت نشست و کوک به تاج تخت تکیه داد
کوچ لبخند یه وری زد و چشماشو گردوند

_ انگار که اصلا واسه کسی مهمه

_ این چه حرفیه ! معلومه که مهمه، همین روزا مادر و خواهرتم میفهمن اونوقته که بهت میگم چقدر مهمی

_فعلا که همه دارن تو زرد از آب درمیان بزار ببینم اونام منفعتی میبرن که سکوت کنن یا نه

_ این چه فکراییه که با خودت میکنی؟ همین الانشم ماها نگرانتیم حتی جیمینم آستیناشو بالا زده و داره زندگیتونو جمعو جور میکنه ... فقط به خاطر تو

_ اون به خاطر خودش اینکارارو میکنه

_ بهم گفت چی شده و  چی گفته

_ اگر تو بودی باور میکردی ؟

نامجون سرشو تکون داد

_ شاید

_هه شاید ، شما ها اصلا همدیگرو میشناسید که اینو میگی؟ اصلا تو زندگی شخصی ما بودی که بدونی چه رفتارایی با من کرد ؟ اون یه آدمه عوضیه خودخواهه که سعی کرد انتقام آزارای پدرشو از من بگیره

_ چیزی که الان میشه دید پسره جوونِ عوضیه خودخواهیه که به خاطر تو شده مستخدم خونه و در کناره اینا داره ازت مواظبت میکنه

_ حتما عذاب وجدان داره

نامجون به چشمای ناراحت کوک خیره شد و نتونست توی چشماش اون جونگکوکه پور شور سابقو ببینه

_ میدونم تو این مدت از نزدیک ترین آدمایی که توی زندگیت داشتی زخم خوردی و بهت آسیب زدن اما بزار حقیقتو بهت بگم این راهی که در پیش داری خیلی سخته کوک  ، نمیخوام بترسونمت ولی شرایط سختی خواهی داشت پس سعی کن از این حال دربیای ، تو توی تمام مدت درمانت نیاز به مراقبت ۲۴ ساعته داری، به نظرت کی بهتر از پدر بچه ای که قراره توی وجوده تو باشه برای این مواظبتا مناسبه ؟ قطعا ناریو مادرت همراهیت میکنن خوده منم هستم اما کی میتونه به اندازه جیمین به تو نزدیک باشه ؟!

_همه چیز برای من سخته ... من حتی نمیتونم خودمو تو اون شرایطایی که ممکنه پیش بیاد تصور کنم حالا چطوری میتونم با آدمایی که اذیتم کردن کنار بیام

Forced MarriageWhere stories live. Discover now