ᕱ⑅ᕱ 42

953 161 96
                                    

୨୧ my petal ୨୧
part 42

୨୧ my petal ୨୧part 42

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

●●●

با ناراحتی کمی نوتلا روی تست پخش کرد

+ چرا بدون صبحونه رفتی سرکار؟ خیلی بدی تهیونگی . باید بیدارم میکردی !

هوفی کشید و گازی از ساندویچش زد. با شنیدن صدای زنگ در ، با کنجکاوی از روی صندلی بلند شد و به سمت در دوید. با دیدن نوناش پشت در با لبخند ذوق زده ای، خودش و توی بغلش انداخت

+ نونا!

" سلام عزیز دلم! خرگوش خوشگل نوناش! "

محکم خرگوش و به خودش فشرد و روی سرش و بوسید .

" حالت چطوره ؟ نونا فدات بشه"

با لبخند نوناش و داخل کشید و درو بست.

+ خوبم! دلم برات تنگ شده بود نونا جونم!..

" منم دلم تنگ شده بود! خوبی ؟ بهتری؟ هیت تموم شد؟"

با خجالت سرخ شد و تایید کرد

+ آره..

" وای خدا خجالتش و ببین! "

با غری که زد ، صورتش و پوشوند و به سمت آشپرخانه فرار کرد

+ نونا بشین! برات ساندویچ نوتلا درست کنم؟

"فقط یدونه، دستت درد نکنه"

با لبخند نشست و منتظر خرگوش موند.
با اومدنش، کنار یونا نشست و ساندویچ و جلوش گذاشت

" مرسی عزیزم ، میگم دیگه قرص نمیخوری ، برای هیت نشدن؟ "

+ نه ، دیگه نمیخوام

" خرگوشی ممکنه نی نی دار بشی ها، به تهیونگ هم گفتم.. حالا که قرصی نمیخوری و هیت میشی،قابلیت باروری تو خیلی زیاد میشه "

با خجالت تایید کرد که زن ادامه داد

" الان برات خیلی زوده خرگوش ناز من، بدنت ضعیفه و کوچولویی.. حتما بخصوص زمان هیت پیشگیری کنین خب؟"

+ پس کی میتونم نی نی داشته باشم نونا؟

با لبخند لپش و بوسید

" باید حتما قبلش قرص های مکمل بخوری ، یخورده بدنت قوی تر بشه ، یه کوچولو بزرگتر بشی .نونا قربونت بره تو هنوز خودت نی نی ای !"

ᴍʏ ᴘᴇᴛᴀʟ | گلبرگ منWhere stories live. Discover now