୨୧ my petalₛ₂ ୨୧
part 2●●●
با خستگی روی تخت دراز کشید و شقیقه هاش و ماساژ داد." میخوای یکم قهوه برات درست کنم ؟ سرت و آروم میکنه"
_ نمیخوام، الان فقط ماساژ های خرگوشم میتونه خوبم کنه
با هوفی روی مبل هتل ولو شد
" ایشش مردک رومانتیک ، انقد منو یاد یونا ننداز. دلم خیلی براش تنگ شده ..."
_ چرا بهش زنگ نمیزنی خب؟
هوسوک آهی کشید و پا روی پا انداخت
" باهام قهره.."
_ چرا؟
" میدونی که عموی جنابعالی مخالف ازدواج ماست ..اون روز قبل مسافرت باهاش دعوام شد منم عصبانی شدم سر یونا خالی کردم ، چرت و پرت گفتم.. ناراحتش کردم"
_چه غلطی کردی؟ زنگ بزن ! زنگبزن همین حالا ازش معذرت خواهی کن مرتیکه عوضی !
با خشم روی تخت نیمخیز شد
_آخه بیشعور من یونا رو به تو سپردم! اون خواهر منه ، اون درست مثل تهیانگه! زنگ بزن ! زنگبزن بگو غلط کردم ! زنگ بزن یالا
" جواب نمیده ، سرش خیلی شلوغه.. براش پیغام گذاشتم.."
با ناراحتی به تهیونگ نگاه کرد
" خسته شدم تهیونگ.. منم آدمم دل دارم.. دیگه باید چیکار میکردم که نکردم "
با اخمی از روی تخت بلند شد و کنارش نشست
" چرا هنوز هم با ما مخالفه؟ گفت خونه گفتم چشم گفت ماشین گفتم چشم هر چی شرط گذاشت عملی کردم دیگه چرا ؟..."
با کلافگی به موهاش چنگ زد
" هی اسم یونا رو کنار اسم اون فامیل لعنتی شما خواستگار قبلیش میزاره... من و دیوونه میکنه.
میگه اون بهتر از تو بود.. تو خودت و بزار جای من ! کسی اسم یکی دیگه رو کنار اسم خرگوشت بزاره چه حالی بهت دست میده؟"با اشک توی چشماش به روبروش زل زد
" انقدر دلم میخواد مثل شما یه عروسی بی نقص براش بگیرم ... باهم بریم زیر یه سقف.. دلم میخواد خوشحالش کنم.. خوشبختش کنم.
باور کن من خیلی دوسش دارم.."
YOU ARE READING
ᴍʏ ᴘᴇᴛᴀʟ | گلبرگ من
Fanfictionگلبرگ من [ ویکوک] Genre : Hybrid , Mpreg, Romance , Fluff، Dram کیم تهیونگ که به مافیای دارو معروفه و صاحب یکی از بزرگترین شرکت های داروسازی در کره است، در لابراتوار شرکت رقیب تخلفی رو میبینه. استفاده از یک هایبرید خرگوش بی گناه برای تولید دارو و...