ᕱ⑅ᕱₛ₂ 4

892 153 138
                                    

୨୧ my petalₛ₂ ୨୧
part 4

୨୧ my petalₛ₂ ୨୧part 4

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

●●●

با ملایمت تن خسته عشقش و روی پاهای خودش نشوند و رون های لختش و نوازش کرد.
تا همونطور که خرگوش داشت چیپس میخورد ، اونم رفع دلتنگی کنه. دستاش و دور کمرش حلقه کرد و از زیر لباس شکمش و نوازش کرد

+ تهیونگی قلقلکم میاد ! نکن بزار ببینم این فیلمه چی میشه

با حرص گاز ریزی از گردنش گرفت.

_ وقتی شلوار نمیپوشی خب من همش دلم میخواد این رونای خوشگل و سفیدت و گاز بگیرم یا حداقل لمسشون کنم تقصیر خودته خرگوشی !

با تعجب و با همون دهن پرش جواب داد

+ خب دمم و اذیت میکنن! لا اقل تو خونه میخوام راحت باشم تهیونگی..

_ پس چرا قبلا اینجوری نبودی عزیزم؟

با خنده سمت مرد برگشت و پاهاش و دور کمرش حلقه کرد. با لحن کیوت و باذوقی جواب داد

+ میدونی تهیونگی از وقتی مکمل هایی که نونا بهم داده رو میخورم یخورده کش شلوارام برام تنگ شده برای همین دمم و اذیت میکنه .

با ضعف کردنش بخاطر دلیل شیرینی که خرگوش گفته بود ، ماچ ابداری به لپش زد

_ تهیونگ به فدات ! 
خرگوش من داره یکم تپل میشه ؟  پس باید بریم خرید!  میدونی آخه نفس من ممکنه خیلی تپل تر بشه، درست عین یه مارشمالوی قلقلی و نرم و خوردنی  !

با خجالت سرش و توی گردن مرد فرو برد و گازش گرفت. با افکار بدی که به سرش هجوم آوردن،  با ناراحتی زمزمه کرد

+ وقتی شکمم بزرگ بشه و تپل بشم ، وقتی خیلی اذیتت کنم با اخلاق های بدم یا با ویارهای عجیبم ...اون موقع دیگه دوسم نداری ..

با اخم صورت پسر و کمی از خودش فاصله داد

_ جونگکوک؟ داری با من شوخی میکنی ؟

ᴍʏ ᴘᴇᴛᴀʟ | گلبرگ منWhere stories live. Discover now