pt19end

160 22 0
                                    


جیسونگ لبخند زد و خواست بلند بشه که مینهو بهش اجازه نداد و با بوسیدن پیشونیش گفت

می_دراز بکش ،من وسایلت رو جمع میکنم

و خواست بلند شه که جیسونگ مانعش شد

جی_نمیخواد،چیزی باز نکردم که بخوای جمعش کنی ،بمون و بغلم کن

مینهو با لبخند کنار پسر دراز کشید و از پشت در آغوشش گرفت ودستش رو روی شکمش حرکت داد

می_من هنوز دلیل قهرت رو نمیدونما،مطمئنم برای رفتن به مالزی نبوده چون پسرمو میشناسم و میدونم اگر مشکل اون بود الان مالزی بودی

جی_یه چیز بی‌خودی؟!

می_میخوام بدونمش

جیسونگ دستش رو روی صورت مینهو گذاشت و با برگردوندن سرش بوسه خیسی رو شروع کرد

بعد از چند دقیقه با نفس نفس از هم جدا شدن و سر جیسونگ جایی ما بین گردنش ناپدید شد

می_هنوز جوابم رو ندادی

جیسونگ نفس عمیقی کشید و مشکلاتش رو شمرده شمرده گفت و بعد از اون مینهو با ارمش شروع به رفع سوتفاهم ها کرد

و اون شروعی برای این عادت بود که بعدا ها باعث شد رابطه ی این دو پسر عاشقانه‌ترین رابطه توی کل خاندان سلطنتی جدید و قدیم استرالیا و کره باشه

__________________
3 months later
وارد اتاقشون شد و به جیسونگ نگاه کرد

همسرش ماه چهارم حاملگیش رو میگذروند و بخاطر کم بودن اشتهای اول بارداریش،هنوز خودش متوجه حامله بودنش و دلیل جلو امدن شکمش و خواب های زیادش نشده بود

با لبخند بوسه ای روی لب‌های پسر گذاشت و از اتاق بیرون رفت

دید که چهار پسر و شاه و ملکه به ارومی مشغول بحث کردن بودن

می_بچه ها؟!

چان_خودش امد ، بدو بیا اینجا

می_چیزی شده؟

سو_به نظرم باید به جیسونگ بگیم

کر_راست میگه پسرم باید بهش بگیم ،درسته که حاملگی بدون درامایی داره ولی باز حق داره که بدونه

جی_ببخشید؟!

با شنیدن صدای جیسونگ از پشتشون همه ناخودآگاه سیخ و به صف وایسادن

جی_الان چی گفتین ؟

کر_هیچییی داشتم میگفت سونگمین حاملگیش اصلا دراما نداشت

همه پسر ها باهم "اره اره"گفتن و به واکنش جیسونگ نگاه کردن

جی_ولی تا جایی که یادمه چان برای پیدا نکردن یه پتو از اتاق بیرون شده بود و من ساعت ۴ صبح داشتم براش سالاد شیرازی‌ درست میکردم اونم نه با خیار و گوجه و پیاز ،چون دوستشون نداشت و میخواست موادش پرتقال و سیب و کدو سبز باشه

Prince's special flavorحيث تعيش القصص. اكتشف الآن