Part 14

820 191 108
                                    


الفا با دستش گونه امگا و لمس کرد و در اخر دستش و به چونه اش رسوندو سرش و بالا اورد و بوسه اشون و از سر گرفت!

تهیونگ چشماش و بست و سعی کرد افکار مسخره ای که مدام توی سرش میچرخیدن و نادیده بگیره و روی بوسه تمرکز کنه اما چطور؟

خیلی گیج شده بود در مورد رابطه اش با جونگکوک...

با حس گرما به لباس الفا چنگ زد و عقب کشید!

+وای... نه!

•••

بخاطر دارویی که ماه گذشته جونگکوک بهش تزریق کرده بود فرمون هاش بی ثبات شده بودن و برای همین نزدیک به هیتش حال خوبی نداشت و حالا...

حالا مشغول ناله کردن زیر الفاش بود؟

تهیونگ سرش و داخل بالشت فرو کرد و با دندوناش به جون بالشت افتاد و پتو و داخل مشتش میفشرد!

جونگکوک لیسی به لباش زد و از شدت لذتی که داشت میبرد سرش و به عقب پرتاب کرد.

_فاک...داخلت...داغه...الان ذوبم میکنی!

جونگکوک وقتی حرفی از امگاش نشنید دستش و سمت پهلو های امگا برد و بلندش کرد!

+اهههه...هاع..

تهیونگ خودش و داخل اغوش الفا رها کرد و سرش و روی سرشونه الفا گذاشت...

جونگکوک ضربه های عمیقی داخل امگا میزد و به صدای ناله های تهیونگ درست کنار گوشش ،گوش میداد.

تهیونگ دستش و بالا اورد و گونه الفا و لمس کرد و صورتش و سمت خودش چرخوند و از ببین چشماش چهره الفاش و زیر نظر گرفت.موهای خیس از عرقش،اخم جذاب روی پیشونیش و لبهای باریکش بین دندوناش....

بینیش و به گردن الفا چسبوند و نفس عمیقی کشید!

باید خودش و کنترل میکرد

+ا...عا...اروم!د..داخلم نریزش!

با حس محکم تر شدن ضربهای الفا گفت و درست همون لحظه حس خالی شدن باعث ناله اش شد!

_فاک!بیکار نشین و یه کاری بکن!

با شنیدن صدای الفا چشماش و باز کرد و با دیدن عضو الفا بین پاهاش نفس عمیقی کشید و دستش و به عضو هردوشون رسوند و شروع کرد به بالا و پایین کردن دستش!

عضو هردو خیس بود و عامل جفتش تهیونگ بود!مدام داشت از پشت خیس و خیس تر میشد!امگاش به یک سکس معمولی راضی نمیشد!

جونگکوک وقتی دید امگا تقریبا از پس یک جق زدن معمولی هم برنمیاد نفس عمیقی کشید و امگا و سمت خودش برگردوند و نگاهی به چهره خیس از عرق و گونه های گر گرفتش کرد...

_داری دیوونه ام میکنی....

اینبار امگا بود که نیشخندی زد!

+مثل همیشه!

Strawberry farm||KookvWhere stories live. Discover now