هری بود...
هری پوزخندی زد و گفت :
فقط شوخی کردم....
بعد رو به جِما ادامه داد:
باز که تو در رفتی؟!_
جما با بی حوصلگی گفت:
هرررری تو که توقع نداری به حرفای یه
پیرزن خِرِفت گوش بدم؟؟؟؟!!!_
هری:
نه توقعی ندارم ولی چاره ای نیست_
جِما روبه من با لحن مهربونی گفت:
از آشنایی باهات خوشحال شدم جِس... ولی باید برم ٱمیدوارم بازم ببینمت ..خدافظ_
من: منم همینطور...خدافظ عزیزم_
جِما رفت...
هری ام عین بُز سرشو انداخت پائین و رفت...
جذاب بی ادب!!!!!
منم یه چیزیم شده امشب...
سرمو تکون دادم تا فکرای مسخره ذهنمو مشغول نکنه...
هری رفت سمت دِس (پدرش) حالا از
دور میتونم خیلی خوب آنالیزش کنم :
اون یه دست کت شلوار مشکی جَذذذب پوشیده بود و کروات مشکی باریکی زده بود ....
خیره کننده اس...
اه جِس چه مرگت شده نه به این که اصلا به پسرا محل نمیدی نه به این که رفتی تو نخ این پسره...
آخه نمیتونم نگاش نکنم ...
ببینش..
یه دستش تو جیبش بود و تو اون یکی دستش لیوان ویسکی دستش بود...
دخترا دورَش کرده بودن اونم با اخم رو پیشونیش جوابشونو میداد...
با دستی که سر شونه ام خورد یه متر پریدم هوا چرخیدم سمت طرف...
اون سَم بود...
سَم یکی از دوستای سوم دبیرستانم بود...
سَم:
هی دختر تو که اونو خوردی!!!_
با چشمش به هری اشاره کرد...
از خجالت سرخ شدم که حس کردم یکی داره لپمو میکشه که دیدم سَمه...
سَم:
وووووف خجالتی منی تو_
درحالی که چسبیده بود به من اینو گفت..
اومدم جوابشو بدم که یکی خیللللللی محکم بهم تنه زد برگشتم دیدم هریه :
نیشخندی زد و گفت:
ببخشید مزاحم عشق بازیتون شدم_
و رفت....!!!!!!!!!!!
وا!بسم الله!!!
این چرا اینطوری میکنه...
موقع یه آهنگ مُلایم برای رقص پخش شد...
سَم:
افتخار رقص میدی؟!_
دستشو برام دراز کرد ...
من:البته_
شروع کردیم به رقصیدن...
رقص طوری بود که 10 تا پسر و 10 تا دختر بصورت زوج روبهم وایمیستن ...
هرکی با زوج خودش میرقصه ولی وقتی آهنگ عوض میشه پسر دخترو میچرخونه به سمت یه نفر دیگه...
و اینطوری ادامه پیدا میکنه....
HHHHHHHHHHHHHHHHHHHHHHHH
چطور بود+________________-⁉
رای ها کمه ....
خیلییییییی کمه_
کمه ....
رای ها کمه
میفهمید رای ها کمه!!!!؟؟؟؟
میفهمید؟؟؟؟!
تنها راه اینه که رای بدید....
راااااااای میدید؟؟؟؟!!
دستتون رو بذارید روی ❇ ستارههههه...
رای یادتون نرررررررررررررررررررررررررره;-))))))))))))))))))))(((
:))))))))))
YOU ARE READING
L❤VE&Hate(Persian)
Fanfictionفن فیکه هری استایلز Love & Hate .... 2 word Which each other are enemy.. ❤✖❤ . همیشه بهت گفتم: "ازت متنفرم" ولی ایندفعه میخوام بهت بگم: "دوستت دارم" L❤VE & Hate عشق و نفرت
