(قسمت 8)
نایل 👇👇
پسره تو مخی
خجالتم نمیکشه میگه حتما بوده، همه تقصیر این لویی نفهمه که اینم نفهم کرده"هررییی کجاایی آخه؟! "
در اتاقش رو باز کردم دیدم تازه از حمام اومده
"تو اینجا چی میخوای جوجه؟ "
یه لبخند گنده زدم
"اوه چه صحنه جذابی، فرفری از حموم اومده، شرط میبندم که دایرکشنرا خودشون رو واسه یه بار دیدنه این صحنه میکشن "
خندیدم و خودمودپرت کردم رو تختش
"جدی؟ جالبه ولی جواب سوالمو ندادی "
هری هم رو تخت نشست و بهم نگاه کرد، اوه اره راست میگه
"هری؟! "
چندبار پلک زدم
"چیه؟!!!!!!! "
"هز عزیزم "
"یا مسیح،تو چرا خودتو شبیه گربه شرک کردی؟ چی میخوای!؟ "
"بیشعور بهت خوبی نیومده ،چیز خاصی نمیخوام ،فقط میخواستم بگم امشب بریم کلاب"
اخم کردم و رومو کردم یه سمت دیگه
"باشه قهر نکن، میریم بزار از بچه بپرسم ببینم نظر اون دیونه ها چیه "
سرمو خاروندم
"نه، یعنی چیزه منو تو بریم، نمیخوام کسی بیاد "
هری یه لبخند بزرگ زد و چالش لپش رو معلوم کرد
"هرچی جوجه بخواد "
"جوجه خودتی "
هری سرمو بوس کرد و خندید
"من فرفریم"
دستمو بردم سمت موهای فرفری و خیسش و بهم ریختمش و خندیدم
"میدونم "
بعدش هردو خندیدم، هری یه دوست فوقالعادست ❤️☺️
_______________
هری 😍😍❤️🔥🔥
نایل 😄☺️☺️
این قسمت لیام نبود 😔😁
دوست داشتید!؟؟؟
نظر بدید ببینم چقدر دوست داشتید
☺️☺️☺️☺️
YOU ARE READING
He's Mine ( niam )
FanfictionHe's mine _ niam طرفدار : نایل من عاشقتم ، میشه با من ازدواج کنی ؟ نایل به اون دختر که با عشق بهش نگاه میکرد لبخند زد تا با یه جواب بله دختر رو خوشحال کنه ، البته که فقط برای خوشحال کردن اون دختر ، نایل عاشق طرفداراشه ولی قبل از اینکه نایل بخواد ج...