13

840 192 55
                                    

  این چپتر اشاره کوچیکی به سلف هارم داره

  هری و لویی رو به روی هم ایستاده بودند. هری از ناراحت کردن لویی می ترسید؛اما جواب های لویی رو دوست داشت به خاطر همین هم دوباره پرسید:
  -تو چرا انقدر خوشحالی؟

  لویی لبخند تلخ و ناراحتی زد:
  -تو چرا همیشه دست هات رو می پوشونی؟

  رنگ هری یک کم پرید و دست هاش رو بیشتر تو آستینش فرو کرد. واقعا معذب به نظر می رسید. لویی لبخند مهربون همیشگی اش رو زد و هری رو در آغوش گرفت.

  هری به حرف لویی فکر کرد.
  'اوه'
   تو ذهنش گفت و با فهمیدن منظور لویی چشم هاش غمگین تر شد.

why are you so happy?Where stories live. Discover now