•Chapter 21•

5.4K 252 178
                                    

'هيچوقت ارزوى نميكنم تا دوباره ببينمش.'

همونطور كه توى هواپيمايى كه به سمت امريكا پرواز ميكرد مينشستم ، با خودم فكر كردم.

هيچوقت.

هيچوقت ، دوباره نميبينمش.

••••
صحبت هاى نويسنده :

گايز لطفا منو به خاطر اين پايان نكُشيد.

وقتى شروع به نوشتن اين كتاب كردم اين پايان به ذهنم رسيده بود. و پايان بايد اين شكلى باشه (كم و گيج كننده)

ولى نگران نباشيد ، قراره كتاب دومى وجود داشته باشه و داستان در اون ادامه پيدا ميكنه.

*منتظر كتاب دوم باشيد*

Boss | CompleteOù les histoires vivent. Découvrez maintenant