دست و صورتمو تو سینک شستم یه نگاه ب خودم تو آینه انداختم
موهای خیلی لخت خرمایی با رگه های طلایی آخه چی میشد اگه یکم حالت داشتین هااا؟
موهامو پشت گوشم گذاشتم و ریمل و برداشتم و ب مژه های سیخم ریمل زدم .چشمام درشت و قهوه ایه
ابروهام و شونه زدم ابروهای پر و مشکی چشم و ابروم تضاد زیادی با موهام داره شاید چون ژن مو رو از مامان ب ارث بردم و چشم و ابرو رو از بابا .بینی ام کوچیکه ولی تیغه ای نیس یکم گوشتیه .لبامم اصلا قلوه ای و خاص نیس همیشه صورتی کمرنگه ولی لبای کوچیکی دارم گوشتی و کوچیک
آرایشم تموم شد البته نمیشه اسمشو آرایش گذاشت یه ریمل و رژ ک آرایش نیس
- مارییییی
بله عمو جک .صدای عمو جک از طبقه ی پایین واقعا ب سختی شنیده میشه ولی اون الان داره داد میزنه پس من باید عجله کنم
در رو باز کردم ک برم پایین ولی من ک لختم هنوووز
سریع برگشتم تو اتاقم و یه شلوار جین تنگ پوشیدم میدونم عمو دعوام میکنه چون باسن بزرگم تو جین خیلی بزرگ تر دیده میشه
یه تیشرت مشکی پوشیدم ک کمرمشو خودم تنگ کرده بودم این باعث میشد کمرم بهتر دیده بشه .کفشامو از تو کمد برداشنم و دستم گرفتم و دوییدم از پله ها پایین
- کجایی ماری خیلی دیرمون شده .عمو درحالی ک داشت کفش کهنه و قدیمیشو میپوشید بهم گفت و یه نگاهی بهم انداخت
اگه هر وق دیگه ای جین میپوشیدی دعوامون میشد ولی این الان مشکل مانیست یه جورایی بهتر هم هست چون اون یاید نظر اون حرومزاده رو ب خودت جلب کنی .
اصلا خوشم نمیاد ک عمو اینطوری حرف میزنه شاید این احمقانه باشه ولی اون مرد تنها کسیه ک بعد مرگ پدر و مادرم منو ب فرزندخوندگی قبول کرده پس حتی اگه اون ب من بگه خودتو بکش من این کارو میکنم
کفشامو پوشیدم و دست ب سینه منتظر عمو بودم و حالا اون بود ک منو مننظر نگه داشته بود وقتی ک داشت با دکمه ی پیرهنش ور میرفت
- عمو این حرومزاده ای ک میگی قراره برامون چیکار کنه تو دوهفته اس ک داری راجبش حرف میزنی ولی من حتی نمیدونم من چرا باید نظرشو جلب کنم و اصلا اسم این آقا یا خانم حرومزاده چیه ؟
وااااااایییییی ماری تو باز داری زیادی سوال میپرسی دختر .عمو با کلافگی سرشو تکون داد
اسم این خانم .خانم استایلزه و تو باید نظرشو جلب کنی چون اون یه دختر میخواد و خوب پولی هم میده
ولی عمو
عمو جک تو چشمام زل زد و گفت ببین ماری تو دیگه بزرگ شدی تو بیست سالته و تو اوج زیبایی هستی و اینم درک میکنی ک من دیگه نمیتونم از پس هزینه های جفتمون در بیام آخه مگه چمن زنی چقد درآمد داره ؟ عمو یکم مکث کرد و دوباره ادامه داد
من دو هفته ی پیش این خانم و تو موسسه ی خیریه ی آقای همینگتون دیدم ک اون گفت حاظره یک دختر و تو خونش داشته باشه و ساپورتش کنه
عمو سرشو ب نشونه ی اینکه از حرفاش خیلی مطمئنه تکون داد و رفت بیرون منم مثل یه بره ی رام و مطیع دنبالش راه افتادم
ESTÁS LEYENDO
Do not say me No (+18) Harry Styles
Fanficعشق میتونه یک اشتباه باشه یا یک حقیقت دربند گناه.♡عشق میتونه تکرار بشه و عشق قدیمی رو تصحیح کنه یا اثباتی باشه برای درست بودنش ☆¡¿