"رویا "

3.6K 173 13
                                    

د . ا .ن .ماری

به خاطر گرمای زیاد با کلافگی از خواب بیدار شدم
چرا این جزیره انقد گرمه
همین طوری تو خواب هم احساس میکنم بو ی عرق گرفتم واسه همینه که عاشق زمستونم

چشمامو باز کردم و چند دقیقه طول کشید تا لود بشم من همیشه تازه که از خواب بیدار میشم گیج گیجم

هیچکس کنارم نیست .پس هری کجاست
خدای من هری
ازجام پریدم و تو اتاق و خواب نگاه کردم خب اون اینجا نیست .دیشب حالش خیلی بد بود من تو همه ی عمرم ندیده بودم که هیچ مردی اینطوری شکسته باشه
البته لویی هم دیروز میخواست خودکشی کنه ولی خب من شکستن غرورش رو ندیدم فقط دیدم که خودشو تو آب غرق کرده بود و اون دلیلش رو هم نگفت
باید دست از فکر کردن بکشم .نمیخوام روزهای قشنگی که میتونم تو این جزیره داشته باشم رو خراب کنم .میدونم این بده که همیشه بیشتر به خودم فکر میکنم ولی من اینطوریم

از تو کشوی لباس ها یک بکینی آبی برداشتم و رفتم سمت حموم
شیر آب و باز کردم تا توی وان پر از آب بشه و توش شامپو بدن مورد علاقم رو ریختم این شامپو بوی شکلات میده
رفتم جلوی آینه مسواک زدم و به خودم نگاه کردم
دلم یک تغییر حسابی میخواد
پوستم یک درجه تیره تر شده ولی بیشتر باید برم ساحل
دستم رو بردم توی موهام .با شماها چیکار کنم ؟
توی قفسه ای که کنار آینه بود رو گشتم
همینه همینو میخواستم .از اون مایع به موهام زدم و رفتم توی وان دراز کشیدم
قراره یک تغییر حسابی بکنم
بعد از یه دوش حسابی از حموم اومدم بیرون و از اون کانسیلر حالت دهنده به موهام زدم و اونارو با سشوار موج دادم
آرایش ماتی کردم و بکینی سبز آبی رو پوشیدم روش یه پیراهن بلند صورتی پوشیدم
نمیخوام هری با چشم هاش بهم تجاوز کنه

از پله ها رفتم پایین .مایکل مثل همیشه کت و شلوار سفید مشکی تنشه و جدیه
اون منو راهنمایی کرد سمت حیاط خب پس قراره صبحانه رو تو حیاط سرسبز کنار استخر بخوریم
البته حیاط که نیست جنگله

هری رو صندلی نشسته بود و یه لبخند دوست داشتنی رو لب هاش بود و چالش مشخص بود من یه روزی زبونمو تو اون چال های لعنتی فرو میکنم

منم لبخند زدم و رفتم و نشستم رو به روش
صبحانه ی روی میز خیلی کامل و لاکچری بود
میگم لاکچری چون همیشه تو اینستاگرام میدیدم و لایک میکردم ولی هیچ وقت نخوردم

به هری نگاه کردم اون خیلی عجیب داره نگاه میکنه

- چرا موهاتو مشکی کردی ؟

اون گفت و اخم کرد حتی اخمش هم پرستیدنیه وای خدایا نه من نباید عاشقش بشم به خاطر فکرم عصبی و هول شدم

- به تو چه ؟

چشماش گرد شدن و اون تعجب کرد وای من گند زدم باید جمعش کنم

Do not say me No (+18)                                              Harry StylesOù les histoires vivent. Découvrez maintenant