تو راهرو هیچکس نبود از اتاق هری هیچ صدایی بیرون نمیومد
چند ثانیه پشت در وایستادم اگه امکانش بود این لباس و خودم دربیارم عمرا میومدم سراغش ولی الان به کمکش احتیاج دارم وگرنه این لباس تا فردا تنم میمونهچندتا ضربه به در وارد کردم ولی اون جوابی نداد
_ هری
بازم سکوتدرو باز کردم حداقل قفل نیست .رفتم تو اتاق و در رو بستم اون هیچ جای اتاق نیست
رفتم سمت بالکن اونجا هم نبود
_ هری
دوباره صداش زدم .آخه کجاست ؟ نکنه رفته حموم ؟با کف دستم زدم رو پیشیونیم منم اگه لباس هام راحت درمیومد بعد یک روز طولانی میرفتم حموم
رو تخت نشستم تا اون بیاد بیرون
آخه مگه یه حموم چقد طول میکشه ؟ شاید اون داره با فکر من باخودش ور میره
این فکر رو لبم یه نیشخند آورد .
یه جا خوندم که هر زنی یه هرزه تو وجودش داره خب مال من خیلی قوی تره من فقط اونو با منطقم ساکت نشوندم
من تا حالا با دونفر بیشتر نبودم برد تو ۱۶ سالگی و جکسون تو ۱۹ سالگی الان من یک ساله که با کسی نبودم و این خب طولانیه .با اینکه اکثرای پسرایی که رو و برم هستن منو میخوان چه تو دانشگاه چه کلاس رقص ولی من تا قلبم کسی و انتخاب نکنه و عقلم حکم و صادر نکنه به کسی نگاه هم نمیکنم
ولی همیشه شیطنت هامو داشتم ولی نه درحد سکس
من عادت دارم مردهارو تشنه نگه دارم .اینجوری خواستنی تر میشم این یک قانونه و راجب همه ی مردا صدق میکنهشاید امشب با هری یک کارایی کردم ولی اون عوضی پولدار باید بدونه همه چی پول نیست
دیگه خیلی طول کشید اون حالش خوبه ؟
من سمت در حموم رفتم که یهو در باز شد و هری با یک باکسر مشکی اومد بیرون
اون هیچی تنش نیست فقط باکسرشه
من نفسمو خیلی آروم دادم تو و نگای بدنش کردم اون ماهیچه ایه ولی ماهیچه هاش خیلی بزرگ نیست بدنش پر از تتوئه مخصوصا دست چپش اون پاهای خوش فرمی داره چشمم به صورتش افتاد موهای خیسش رو پیشونیش ریخته و با یک نیشخند کثیف داره نگام میکنه- چیه بیبی دال ؟ نکنه میخواستی باهام بیای حموم ؟ ببخشید که زودتر رفتم و منتظرت نموندم آخه پولشو پرداخت نکرده بودم
اون عوضیه و داره رو نقطه ضعفم پا میزاره باشه هری تو خودت شروع کردی عصبانیتمو قایم کردم و لبخند زدم
- عجله نداشته باش هری حموم هم باهات میاماینو با لحن اغواگرانم گفتم و چشمک زدم .هری شوکه شده ولی اونم نیشخند زد و یکی از چال هاشو به نمایش گذاشت و ابرو شو بالا انداخت
- فعلا بیا این زیپ لعنتی رو باز کن میخوام برم دوش بگیرم
با چشمم به زیپ رو پهلوم اشاره کردم و دستمو بردم بالا که اون بیاد و بازش کنه .هری اومد بازش کنه ولی من چند قدم رفتم عقب و روبه روی آینه ی قدی وایستادم خیلی خوشحالم که توی همه ی اتاق ها یکی از این ها هست این تو عملی کردن نقشم بهم کمک میکنه
هری اول اخم کرد ولی وقتی دید با ابرو بهش اشاره کردم اومد و پشت سرم وایستاد خوبه که داری طبق نقشم پیش میری هری
VOCÊ ESTÁ LENDO
Do not say me No (+18) Harry Styles
Fanficعشق میتونه یک اشتباه باشه یا یک حقیقت دربند گناه.♡عشق میتونه تکرار بشه و عشق قدیمی رو تصحیح کنه یا اثباتی باشه برای درست بودنش ☆¡¿