- نه. نه. نه. نه. نه. روی اپن آشپزخونه نه.
لویی می خنده و من به دختر و پسری که وقتی اومدن تو بهم سلام نکردن ولی لبامو بوسیدن نگاه می کنم. لویی دست میندازه دور کمر کمرون : ببین بیبی. استریتا با این جور کثیف کاریا حال می کنن. ایش ایش. امیلی محکم تر گازش بگیر.
کمرون می خنده : خب ما هم می تونیم از این جور کثیف کاریا کنیم.
بر می گردم و نگاهشون می کنم. میخوام داد بزنم. لویی می خنده : ولی فکر کنم اگه همونجوری پرتمون نکنه مجبورمون کنه لیس بزنیم همون کثیفیا رو.
کمرون دستی به صورتش می کشه و می خندم. به گوشای قرمز شده ی کمرون زل می زنم. سر صبح آخه؟
لویی دستاشو به هم می ماله : هری. الان زوج میشه تعدادمون.
میرم توی آشپزخونه : نه. ما خونه مون همین یه دونه اپنو داره.
دختره که اسمش امیلیه سرشو بر می گردونه سمتم : خونتون؟ چند نفری؟
همه چیزو میذارم توی یخچال و میام از آشپزخونه بیرون. دیگه فکر نکنم بتونم غذا بخورم حتی. لویی میره جلو و لباسای کف زمینو با پا بر می داره : تو گازتو بگیر امیلی. گازای آخرتو.
لبخندی به نشونه ی تشکر می زنم که دستشو میذاره روی قلبش و مشتشو دو بار می کوبه بهش : آره. بعدش ما کار داریم. مگه نه کمرون؟
نزدیکه اشکم در بیاد که می خنده : اوه بیبی بوی. ما کاناپه رو ترجیح میدیم. هر چند که ماشین از همشون بهتره.
کمرون هوم کشیده ای میگه : استخر خونه مونو یادت رفت بیب.
یهو دستاشو به هم می کوبه : گایز. خونه ی جدید اتاق شکنجه داره. مال یه پیرمرد سادیست بوده.
امیلی یهو می پره پایین : آره؟ آره؟ ایول.
خدا رو شکر می کنم که پورن هاب زنده تعطیل شده. یهو دوباره می پره روی پسر و شروع می کنه بوسیدنش: هوم آرون. شنیدی؟
آرون می خنده و زنگ در حواسمو دوباره پرت می کنه. اگه به خاطر لویی بیرون نبودم تا الان هفت بار پرتشون کرده بودم بیرون. میرم سمت در : بله؟
درو باز می کنن و وقتی پنه لوپه کوچولو رو پشت در می بینم پاهام شل میشه : آآآ. سلام. هری.
کلمات بریده بریده و بچگونه ش لبخند میشونه روی لبم : سلام پنه لوپه. پرنسس من.
یه صدای مردونه میاد : من چی؟
سرمو بلند می کنم و به استیو روبروم زل می زنم. میرم جلو و بغلش می کنم. می خنده : پنه لوپه کروزتو آوردم. چقد ناز داره.
دولا میشم و بلندش می کنم. سنگین تر شده یا چون خیلی وقته این جوری بغلش نکردم نمیدونم؟ : پرنسس من با پسرا خوب نیست.
YOU ARE READING
How to be a criminal (L.S) (Completed)
Fanfictionمن دوست دخترمو کشتم و الان دارم ازت دزدی یاد می گیرم! Highest rank : #7 in fanfiction وارنینگ : حاوی اندکی معصومیت از دست رفته (سکچوال کانتنت خودتون)