- هری؟ میشه لطفا بری و یه لباس بپوشی؟
با خنده نگاهش می کنم و وقتی می بینم جدیه جا میخورم. دستامو از دور امیلی باز می کنم و نگاهی به امیلی که گیج مونده می کنم : فکر کردم خودت گفتی که دوست نداری من تیشرت تنم کنم.
صدای خنده ی کای و کمرون از توی اتاقشون میاد و صدای کای که میگه : هر چی دوست داری بپوش کَم.
نفس عمیقی می کشم و میرم سمت پله ها. دارم از توی کمدم عصبی یه تیشرت در میارم که صدای لویی میاد : هری؟ ناراحتی الان از دستم؟ً تو هیچوقت امیلیو بغل نمی کردی و دقیقا امروز وقتی لباس نداری بغلش می کنی؟
نگاهش می کنم و دکمه های تیشرتمو می بندم که میاد جلو : سردت میشه. نمیشه؟ ببین! تیشرت تنته و می لرزی. اگه نپوشیده بودی چی؟!
عصبی به این منطقش می خندم و در کمدو می کوبم به هم. روی نوک پاهاش می ایسته : یه بوس شاید؟
دست می زنم به کمرم و به سقف زل می زنم : یه ذره خود درگیری کمتر شاید؟
می خنده و لباشو غنچه می کنه. می زنمش کنار که پوفی میگه و از پشت بغلم می کنه : حواسم هست نمی تونی درست بشینی. خیلی درد داری؟ برات معاینهش کنم؟
اسمشو صدا می کنم و دستاشو از دور کمرم باز می کنم. می خنده و روی کتفمو می بوسه. درو باز می کنم و وقتی از اتاق اومد بیرون ، درو می بندم. دستشو از زیر تیشرتم رد می کنه و کمرمو قلقلک میده. می خندم و میخوام دستاشو بگیرم که صدای کمرونو می شنوم : با هم خوابیدن؟
بعد صدای هیس گفتن امیلی میاد و من نمیخوام لویی بشنوه. پس وسط پله ها می بوسمش و تا جایی که میتونم سر و صدا درست می کنم. گازی می گیره از لبم و می خنده. دستشو میندازه دور کمرم و با هم میایم پایین.
کمرون پشتش به مائه و شونهش به سمت پایینه. امیلی بغلش کرده و وقتی ما رو می بینه دستشو می کشه و می برتش توی حیاط.
لویی میشینه روی کاناپه : صبحانه رو اینجا بخوریم؟
سر تکون میدم و میرم سمت آشپزخونه. فقط پنیر و مربا مونده. با چند تا تیکه نون و یه بشقاب میارمش و میذارم روی میز عسلی. می شینم کنارش و از درد آخی میگم. می خنده و لقمه مربا رو میده دستم : بیا. بیا که داری تخم میذاری توئم.
می خندم و سعی می کنم یه جوری بشینم که درد کمتر بشه. آخر سر ، دستشو میذاره پشت کمرم و مجبورم می کنه تکیه بدم. یه کم میگذره که دستشو روی کمرم حرکت میده و باعث میشه تمام موهای تنم سیخ بشه و خوابم بگیره.
YOU ARE READING
How to be a criminal (L.S) (Completed)
Fanfictionمن دوست دخترمو کشتم و الان دارم ازت دزدی یاد می گیرم! Highest rank : #7 in fanfiction وارنینگ : حاوی اندکی معصومیت از دست رفته (سکچوال کانتنت خودتون)