02-I Got The Bad Side Of Things

6.9K 752 226
                                    

- هیششش سوییتی. همش تموم میشه. ما عادت می‌کنیم. اولاش سخته کریس. یه ذره تحمل کن. سر خودتو با الکل گرم کن.

این افتضاح‌ترین پیشنهادیه که توی زندگیم دادم به یکی. این که به کسی که کلی خاطره از مشروب داره بگی برو به مشروب پناه بیار، مثل اینه که یه هفت‌تیر پر شده رو بدی دست یه آدم جانی و بهش بگی سعی کن خودتو باهاش آروم کنی. اون آدم چیکار می‌کنه؟ شلیک. یا به خودش و یا به بقیه‌ی آدما.

سکوت اونطرف خط میتونه خیلی معنی داشته باشه. وقتی می‌شکنتش که صدای شکستن یه چیزی میاد: چیزی نیست زین. شیشه‌ی قرصه. از دستم افتاد.

اوهومی می‌گم و با موهام بازی می‌کنم. صدای بغض دارش میاد: نمیدونی زین. نمیدونی چقدر امیدوارم که زودتر بمیرم و یه بلایی بیاد سرم. من انقدر ترسوام که جرات ندارم خودمو بکشم. من خستم زین. یه هفته‌س که نیست.

فین‌فینی می‌کنم و صدای لیام از پشت سرم میاد: زین؟ کجایی؟

فندکو روشن می‌کنم و نور کمش باعث میشه پیدام کنه. لیام توی تاریکی درست نمیبینه. همین کمکم کرد که بدون این که بفهمه توی تاریکی بهش زل بزنم یا هر موقع که دلم خواست توی اتاق تاریک گریه کنم.

کریس داره گریه می‌کنه. چشمامو محکم روی هم فشار‌ میدم و سرم گیج می‌ره. سیگارو بین دندونام میذارم و فندکو روی میز هل میدم. لیام با چشمای ریز شده نگاهم می‌کنه و من بغض کرده‌م.

کام اولو از سیگار می‌گیرم و با دودش حرف می‌زنم : گریه نکن کریس. اگه یه ذره هم به کتاب مقدس و اینا اعتقاد داشته باشی، روح دیوید همیشه پیشمونه. خودش نبود که می‌گفت اگه بمیره تا دستشویی کردنمونم میبینه و اگه بهش دوربین بدن ازمون عکس می‌گیره؟

کریس می‌خنده و همین یه استارت جدید برای شروع بیشتر گریه‌س. صداش از وسط به هم خوردن شیشه‌خرده‌ها میاد : اگه دلم براش تنگ شه چیکار کنم زین؟

همین کافیه. دلتنگی نقطه‌ضعفمه حالا. سیگارو بین انگشت وسط و اشاره‌م نگه میدارم و با شستم چشمامو پاک می‌کنم. لیام اسممو صدا می‌کنه : موهات میسوزه زین! حواست کجاست؟

چشم میدوزم بهش که با چشمای گرد شده نگاهم می‌کنه : زین؟ داری گریه می‌کنی؟

صدای کریس از اونور خط میاد: گریه می‌کنی؟

عصبی سیگارو روی دستم خاموش می‌کنم و پرتش می‌کنم روی میز: بهم حق بدین خب؟ یه ذره تعجب نکنین. منم بهترین دوستمو از دست دادم و حق دارم یه ذره به عزا بشینم. چیزیه که ازتون میخوام. وقتی دارم چشمامو در حد فاک درمیارم و گریه می‌کنم، اسم کوفتیمو با تعجب صدا نکنین. از اسمم متنفر میشم.

Entertainer [Z.M] (mpreg)Where stories live. Discover now