[ این به توئه لیام. برای زمانی که همه چیزو فهمیدی و نمیذاری حتی یه کلمه هم حرف بزنم باهات.
درسته. نمیدونم چیا شنیدی و خودم بهت گفتم یا نه ولی این درسته. من میتونم بچهدار شم. تو میتونی به صورت بیولوژیکی و بدون نیاز به رحم اجارهای بچه داشته باشی.
نمیدونم از کجاش برات توضیح بدم.
بخش علمیش اینطوریه که من یه اینترسکسم. یعنی خیلیا اینطورین. تعداد اینترسکسا از تعداد موقرمزا بیشتره توی دنیا ولی خب اطلاعات کمی هست راجع بهشون.
کرمخاکی دو تا دستگاه تناسلی داره. خودش میتونه بچهدار شه ولی ترجیحش به اینه که با یه کرمخاکی دیگه بریزه روی هم و با اسپرمای اون جوجه کرمخاکی درست کنه. توی حیوونا خیلیا اینطورین و علم بهشون میگه هرمافرودیت.
توی انسان اینطوری نیست که خودش بتونه از خودش بچهدار شه. همهی مردا رحِم دارن ولی چون ازش استفاده نشده توی تکامل ریز و ریزتر شده تا جایی که چسبیده به پروستات و عملا هیچ کاری نمیکنه.
توی اینترسکسا یه اتفاقی که افتاده اینه که اونا جفتشو دارن. هم رحم ، هم پروستات. منتها آلت تناسلیشون یکیه. یعنی یا مردن یا زن. ولی وقتی درونشونو نگاه میکنی دو تا جنسو دارن.
توی اینترسکسا، یه دستگاه غالبه. مثلا توی من، رحم غالبه ولی من واقعا هیچ اخلاق زنونهای ندارم ( جز اینکه دوست دارم باتم باشم. ) پس ترجیحم این بود که عمل نکنم.
دکترم توی هیفده سالگی بهم گفت که باید قید بچهداشتن در هر صورتو بزنم. چیزی که هست اینه که من مثل پسرا مایع منی دارم و خب حتما خودتم دیدی XD. من مثل دخترا عادت ماهیانه دارم که توی پزشکی بهش میگن PMDSفک کنم. منظم نیست ولی خب روند طبیعی آزاد کردن یه دونه تخمک فینگیله که احتمال باردار شدنش زیر یک دههزارمه. صفره عملا.
این تمام چیزیه که من توی تحقیقاتم فهمیدم.
چیز بعدی که لازمه بدونی اینه که من، یه بار حامله بودم.
از کی؟
از دیوید.کِی؟
خیلی وقت پیش. اون موقعی که من توی یکی از کلابای شهر حسابی مست بودم و حمله کردم به استریپر و شروع کردم دور میله رقصیدن، دیوید هم بود و دستمو کشید و نذاشت که مامورای امنیتی بزننم.بعد منو برد خونهش و بوم. میدونی؟ خیلی خیلی وحشی بود. من بعد از این که با هم خوابیدیم بهش گفتم از شیوهش متنفرم و اون خندید.
یه چند وقتی بود که حسابی احساس بدی داشتم و میدونستم یه چیزی غیر طبیعیه. تک تک دوستام میگفتن دارم شکم میارم و این یه ذره نگرانم میکرد.
یه روز در حدی درد داشتم که رفتم دکتر و اولین شکش به سرطان پروستات بود چون خونریزی شدیدی داشتم. سونو و کلی آزمایش دیگه و آخرش دکتر دستاشو توی هم گره کرد و گفت که دارم پدر و مادر میشم. همزمان. گفت خطرناکه و بهتره هر چه سریعتر رحم و بچه رو با هم دربیارم.
YOU ARE READING
Entertainer [Z.M] (mpreg)
Fanfictionمن عاشق شغلمم. وقتی دور میله میچرخم، این تویی که سرگرمم میکنی لیام!