Part2:

652 52 20
                                    

•Dare or Truth?!
د.ا.ن ایزابل

?{لو}:هی
س:هی تو اشنایی..همون تازه وارد?

خدایی ما کجا تو کالج کیون خوشگل دشتیم همشون اب کشیده بودن دیه-_-

لبخندی زد و گف:اوه اره...اگه مایل باشین بیاین پیش ما هوم?
س:البته
_:نه

همزمان گفتیم ک یهو سارا رو دیدم بهم اخم کرده⊙-⊙ودف اخههههه

س:خوشحال میشیم

پسره رفت و سارا هم منو کشید دنبال خودش...اروم دم گوشش گفتم

_:سارااا من میگم اینا خطرناکن نزدیکشون نشیم بعد تو هی داری نزدیک میشی بابا میخورنت تموم میشی اونوخ کی برا من غذا بپزه
چشاشو چرخوند و اروم بهم گفت:ایزابل ببند اون فکو بعدم کم به اون فیلما نگا کن دیوونه شدی بخدا

پسره و سارا وایستاد و منم با مخ خوردم به پشت سارا سرمو مالوندم و از پشتش اومدم بیرون همشونو انالیز میکردم یکیشون خیلی بیبی فیس بود و موهاشم طلایی بود اونیکی هم ک جذابشون بود مو مشکی و بعدی.....فاک....ایناااااااا???
 
کیون خوشگله:خب نایل، زین، هری، لیام و منم لو هستم

س:خوشوقتم منم سارا وندرسون و دوستم ایزابل اونسون

موهامو ریخته بودم رو صورتم ک منو نبینن یهو ی درد بدی رو تو پهلوم حس کردم به سارا نگا کردم ی از اون نگاها ک میگه عین ادم رفتار کن وگرنه تا ی هفته خبری از غذا نیس بهم انداخت ایح باشه دیه

_:اممم ینی..منم خوشوقتم
نایل/ن:مام همینطور...خب بیاین خوش بگذرونیم کی پایه جرعت حقیقته?ابنطوری میتونیم بیشتر همو بشناسیم

همشون موافقت کردن و ی لحظه همه جا ساکت بود...ی چشمی از لای موهام نگا کردم دیدم بهم نگا میکنن شیت

_:فک کنم منم هستم

انقدر اروم گفتم ک نشنیده اش بگیرن ولی شنیدن:/رفتیم بیرون و روی میز کنار استخر نشستیم و لیام ی بطری اورد و گذاش رو میزو چرخوند، دور اول افتاد به زین و نایل

زین/ز:خب خب ددچ اینجه دیه رحم ندریم ج یا ح

نایل/ن:حقیقت گرچه تلخ است اما زیباست

ز:خب خب بوگو ببینیم تا حالا با جاستین شیطون بازی کردی تو تخیلاتت یا نه?

ن:شیت زین سوال دیگه ای نبود?آه بیخیال بالاخره ک میفهمیدین-_-عا چر ی بار اونم خیلی وقت پیش-_-

ز:تو گی و به ما نگفتی?

ن:من تو تخیلاتم دختر بودم

ز:ریدی ددچ

بعدش نایل چرخوند و افتاد به لیام و لو

لیام/لی:ج یا ح?

لو:جهنم و ضرر حقیقت

I'm not Yours|| Harry StylesWhere stories live. Discover now