part6:

364 56 16
                                    

های گایز ساری بخاطر تاخیر😂💙
نمیدونم چرا هروقت من میخوام زود بزارم یه چیزی میشه که نمیشه:|
بازم ساری دیه ولی این پارتو طولانی نوشتم برا جبرانی*جبرانی ها و تاخیر های بی پایان*😂

*_____________________________________*

د.ا.ن ایزابل

دو روز بعد...

پشت سر ماشینا میرفتیم و این خیلی کسل کننده بود...زیادی کسل کننده

_:اههح خسته شدم

ه:ما "باید" پشتشون باشیم تو که نمیخوای گم شیم؟

_:باشه ولی خدایی نگاه کن سرعت حلزون از اینا بیشتره

دستمو ستون سرم کردم و گذاشتمش رو پنجره و بیرونو نگا کردم پوف انگار نمیخوان تکون بخورن هی بوق زدم ولی انگار نه انگار، ی ساعت کسل کننده دیگه هم گذشت و مردم مدام از ما سبقت میگرفتن

_:نوچ اینطوری نمیشه

ه:چیکار میخوای بکنی؟!

پامو گذاشتم رو گاز و فرمونو چرخوندم به سمت چپ و... ویژژژژ ازشون سبقت گرفتم

ه:ده هل؟ میگم سبقت نگیر

_:بلاه بلاه بلاه

ه:اصلا میدونی الان باید از کدوم مسیر بری؟

_:جی پی اس برادرم جی پی اس یکم خودتو اپدیت کن

سرشو به صندلی پشتش میکوبوند و منم بایک لبخند ژکوند روندم اخیش رسما خسته شده یه جاده دیگه رو گذروندیم که...عه

_:من دستشویی دارم

ه:اینجا:/؟

_:جا و مکان مگ مهمه؟:|

زدم کنار و از ماشین دور شدم...فاچ اینجا جا نیس که، برگشتم سمت ماشین ولی همچنان مثانه ام داشت میترکید

_ی ربع بعد_

_:دستشویی دارم!

ه:همین الان رفتی که!!!

_:نبابااا اون موقع که جا پیدا نکردم

دوباره زدم کنار و پیاده شدم دور دوراااا پشت ی درخت رفتم و تا خواستم کارمو بکنم ی عنکبوت رو درخت دیدم ک عربده کشان برگشتم سمت ماشین

ه:تموم شد؟؟

ایزابل:عاممم...اره اره

I'm not Yours|| Harry StylesWhere stories live. Discover now