د.ا.ن ایزابل
یه چشمو باز کردم موهام صورتمو میخاروندن با کف دستم کنارشون زدم و پاشدم موهام شلخته بود خمیازه ای کشیدم و کمرمو خاروندم.
در دستشویی رو باز کردم و جلوی اینه وایستادم_:ععععععع جنننننننن منو نخییییر تیریخیدااااا نخیییییرT-T
یهو دیدم جنه توی اینه هم دره ادای منو در میاره...بی تاربیات(بی تربیت)!
چشامو ریز کردم و کمی با دقت نگریستم که...عه اینکه خودمم....*سکوت عمیقی حکم فرما میشود*بیخیال تیکه هایی که سارا صبحا بخاطر قیافه ام بهم مینداخت شدم و رفتم دستشویی روی توالت نشستم و دستمو ستون سرم کردم و...خاااااپفففففف!
صدای در اومد و من کم مونده بود با سر برم زمین خودمو کنترل کردم و درو باز کردم با استینم که دستمو پوشونده بود چشمو مالیدم
_:بله؟
ه:نمیخوای بیای بیرون؟
_:ها؟
ه:بیخیال کارتو تموم کردی بیا
_:باثه
همونجا له شدم رو هری و سرمو گذاشته بودم رو شونه اش وای لنتی چه بوی خوبی میدی!
ه:ایزی؟
دستمو انداختم دور گردنش و خودمو تو گردنش قایم کردم جام هم گرمه هم نرمه تنها چیزی که کمه خوابه!ما بین خواب و بیداری بودم اصلا حس اینکه چشامو باز کنم نداشتم انگار یه سنگ بزرگ رو چشامه!
ه:یکی انگار خوابش میاد!
فقط فهمیدم که هری دستشو پشت کمرم گذاشت و دیگه...تاریکی و خواب!
****
انقدر عمیق خوابم برده بود که متوجه هیچی نشده بودم!یهو از خواب پریدم و دنبال ساعت میگشتم...شت...من کالج دارممم دیر کردمممم!
پاشدم و دنبال لباس میگشتم و تند تند لباسامو عوض میکردم با یه دستم مسواک میزدم و با یه دستم ابمیوه رو از یخچال درمیاوردم چندین بار زمین خوردم و بالاخره تموم شدم!ابمیوه ام خوردم و جلوی اینه وایستادم
شت شلوارمو که برعکس پوشیدممم وشمشچصصنپسپسوشگش دیر برسم اون قورباغه کچل از کلاس پرتم میکنه بیرون و اخر ترم نمت پاس کنمو...بفاک اعظم خواهم رفت!!!
بیخیال شلوارم شدم و یه جفت کفش دستم اومد و پوشیدم رفتم بیرون داشتم از پله ها میرفتم پایین که هری رو جلوم دیدم
_:بدوووو بدو باید بریممممم
ه:کجا چیشده!
_:کالججججج بدو الان نمیزارن بریم کلاسااا من رفتم توهم بیا
ردش کردم و داشتم سمت در میرفتم که...
ه:ایزابل ما تو برزیلیم!
YOU ARE READING
I'm not Yours|| Harry Styles
FanfictionHighest ranking:1 / 2019 داستان زندگی من ی داستان کلیشه ای نیست،همه چی از دستشویی مردونه Rose club شرو شد...خب سارا باید منو به اون پارتی میبرد...