Part9:

362 34 17
                                    

د.ا.ن ایزابل

یه چشمو باز کردم موهام صورتمو میخاروندن با کف دستم کنارشون زدم و پاشدم موهام شلخته بود خمیازه ای کشیدم و کمرمو خاروندم.
در دستشویی رو باز کردم و جلوی اینه وایستادم

_:ععععععع جنننننننن منو نخییییر تیریخیدااااا نخیییییرT-T

یهو دیدم جنه توی اینه هم دره ادای منو در میاره...بی تاربیات(بی تربیت)!
چشامو ریز کردم و کمی با دقت نگریستم که...عه اینکه خودمم....*سکوت عمیقی حکم فرما میشود*

بیخیال تیکه هایی که سارا صبحا بخاطر قیافه ام بهم مینداخت شدم و رفتم دستشویی روی توالت نشستم و دستمو ستون سرم کردم و...خاااااپفففففف!

صدای در اومد و من کم مونده بود با سر برم زمین خودمو کنترل کردم و درو باز کردم با استینم که دستمو پوشونده بود چشمو مالیدم

_:بله؟

ه:نمیخوای بیای بیرون؟

_:ها؟

ه:بیخیال کارتو تموم کردی بیا

_:باثه

همونجا له شدم رو هری و سرمو گذاشته بودم رو شونه اش وای لنتی چه بوی خوبی میدی!

ه:ایزی؟

دستمو انداختم دور گردنش و خودمو تو گردنش قایم کردم جام هم گرمه هم نرمه تنها چیزی که کمه خوابه!ما بین خواب و بیداری بودم اصلا حس اینکه چشامو باز کنم نداشتم انگار یه سنگ بزرگ رو چشامه!

ه:یکی انگار خوابش میاد!

فقط فهمیدم که هری دستشو پشت کمرم گذاشت و دیگه...تاریکی و خواب!

****

انقدر عمیق خوابم برده بود که متوجه هیچی نشده بودم!یهو از خواب پریدم و دنبال ساعت میگشتم...شت...من کالج دارممم دیر کردمممم!

پاشدم و دنبال لباس میگشتم و تند تند لباسامو عوض میکردم با یه دستم مسواک میزدم و با یه دستم ابمیوه رو از یخچال درمیاوردم چندین بار زمین خوردم و بالاخره تموم شدم!ابمیوه ام خوردم و جلوی اینه وایستادم

شت شلوارمو که برعکس پوشیدممم وشمشچصصنپسپسوشگش دیر برسم اون قورباغه کچل از کلاس پرتم میکنه بیرون و اخر ترم نمت پاس کنمو...بفاک اعظم خواهم رفت!!!

بیخیال شلوارم شدم و یه جفت کفش دستم اومد و پوشیدم رفتم بیرون داشتم از پله ها میرفتم پایین که هری رو جلوم دیدم

_:بدوووو بدو باید بریممممم

ه:کجا چیشده!

_:کالججججج بدو الان نمیزارن بریم کلاسااا من رفتم توهم بیا

ردش کردم و داشتم سمت در میرفتم که...

ه:ایزابل ما تو برزیلیم!

I'm not Yours|| Harry StylesWhere stories live. Discover now