هایییییی وهی چنگنه میستون شیده بیدمi-i💙
میدونم که دیر گذاشتم ولی خدایی دلیل درم:
1-برا دو-سه ماه نت ندشتم!
2-فیلترم خراب بیده!
3:ترما شرو شده بیده!
متاسفوم از دفعه بعد تمااااااااااام سعیمو میکنم تا به موقع پارت بزارم!ولی گایز جدی طنز سخته یکم باید فشار بیارم تا یه چیزی بنویسم و حالا شاید اونیک مینویسم به نظر من طنز باشه بخاطر همین مجبورم خیلی فکر کنم و منم ک میدونین زیادی گشادم:|~ ولی بیخاطیر شوماها میکینم^~^
ووت و کامنت یادتون نره لاو یو💙
-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-
د.ا.ن ایزابل_:چرا من؟چرا تو این دنیای به این بزرگی من باید پاشم برم فروشگاه تا خرید کنم؟
سارا:بجا این کارا لباساتو عوض کن برو
_:اصن چرا خودت نمیری؟خیلی هم رمانتیک میشه دست تو دست زین عین پاستیل خرسی چسبیده به هم برین خریداتونو کنین همه هم بگن چه چه به به
سارا:تقصیر خودت نیست انقدر خوابیدی مخت چسیده!
_:چرا همه چی رو به خواب من ربط میدی اخههههه!!!
کفشاشو پوشید و از اتاق رفت بیرون...عاحححححح قبقبقب بستنی عروسکی اب شده اه! موهامو قاطی کردم و سرمو کوبوندم به بالشم!بعد چند دقیقه غر زدن و لباسارو اینور و اونور پرت کردن از اتاق زدم بیرون و سمت خروجی دانشگاه رفتم و یه تاکسی گرفتم!جلوی اولین فروشگاه نگه داشت و پیاده شدم!
پوف!ماموریت شروع شد!وارد شدم و کاغذی که سارا توش چیز میز نوشته بود رو دراوردم
_:این خانوم دکتر اینجا چی نوشته...ماس..ت،پنیر،مایک؟من مایک از کجا پیدا کنم:|(milk-->mik)،بطری(butter--->bottle)؟ ودف...اخی بچه ام تازگیا خیلی به فکر محیط زیست شده میشینه بطری میخوره!!!اون از رژيم غذاییش که فقط سبزی و علف میخوریم اخرش هم خودشو هم منو تبدیل به گاو و گوسفند میکنه اتاقم چراگاه فقط مونده نقل پهن بدیم بیرون-_-
شیر و غلات صبحونه رو برداشتم و گذاشتم تو سبد رفتم سراغ پنیر و بطری به قفسه پنیر ایتالیایی ها نگاه کردم که یکی مونده بود تا خواستم بردارم یکی دیگه برشداشت
_:هی من میخواستم اونو بردارم
با عصبانیت برگشتم سمت کسی که برش داشته بود...ببیی؟
هری:من اول برشداشتم
_:من اول تصمیمشو گرفتم
هری:ولی الان دست منه
_:قرار بود تو دست من باشه
هری:حالا که نیست
_:تو که خودت ببیی ای بشین واس خودت پنیر درست کن
هری:چی؟
_:نخود چی
چیپس و پفک هم برداشتم و سمت فروشنده رفتم و سبدمو گذاشتم رو میز که هری کنارم وایستاد
ESTÁS LEYENDO
I'm not Yours|| Harry Styles
FanficHighest ranking:1 / 2019 داستان زندگی من ی داستان کلیشه ای نیست،همه چی از دستشویی مردونه Rose club شرو شد...خب سارا باید منو به اون پارتی میبرد...