____________________
ماشینُ گوشه ای پارک کرد
بکهیون : واقعا سرعت عملِ خوبی داری پارک چانیول
به ساعتش نگاه کرد : من امروز بهت گفتم و تو من و دوست دخترتُ برای شام دعوت کردی
چانیول همراهش پیاده شد
چانیول : وقت رو نباید از دست داد ، دیدم هر سه تامون بیکاریم گفتم زودتر آشناتون کنم
بکهیون تلخ خندید : من اونقدر بیکار نیستم چانیول
البته میتونست شرط ببنده در حالِ حاضر بیکار تر از خودش توی دنیا نیست ولی نمیخواست جلوی اون دختر ، بیکار و علاف جلوه کنه
چانیول ابروهاشُ بالا داد : بله
لباشُ غنچه کرد : ممنون هیونی که وقتِ گرانبهاتُ در اختیارِ هیونگ قرار دادی !
بکهیون پوفی کشید و سرجاش وایستاد
بکهیون : اصلا برای من تاکسی بگیر میخوام بگردم تو آدم نیستی که !
چانیول بلند خندید و کمرِ بکهیونُ گرفت
چانیول : هیونی قهر نکن
و سمتِ رستوران هلش داد
بکهیون : نکن چانیول
چانیول : هیون ... هیون کوچولوی من
بکهیون : یااا پارک چانیول
درِ رستورانُ باز کرد و بکهیونُ داخل هل داد
چانیول : تو نمیری
بکهیون : میرم ... خودم میرم چون من هیونگتم و تو بلد نیستی به من بگی هیونگ !
چانیول جلو رفت و لپای بکهیونُ گرفت : آخه تو هیونِ منی
و لباشُ غنچه کرد
سه جون : اوپا !
با صدای سه جون سریع عقب رفت و با سرفه ای سعی کرد جدی باشه
چانیول : عااا ... سلام سه جونا
سه جون سعی کرد صورتِ متعجبشُ به حالتِ عادی برگردونه
میدونست چانیول چقد شاد و شیطونِ اما هیچوقت ندیده بود با کسی اینطوری رفتار کنه حتی بک بوم که خیلی بهش نزدیک بود
چانیول : معرفی میکنم بکهیون
مکثی کرد : بکهیونی !
لبخند زد : خواستم بهم معرفیتون کنم !
سه جون لبخندی زد و دستشُ سمتِ بکهیون گرفت
سه جون : سه جون هستم
بکهیون لبخندی زد و دستِ سه جونُ گرفت
بکهیون : منم بکهیونم
نگاهی به قد و قواره ی چانیول انداخت
بکهیون : هیونگِ این بچه غول !
BINABASA MO ANG
Love me like you do
Romance🔮 فن فیک: Love me like you do 🔮کاپل ها : ChanBaek 🔮ژانر : رمنس - روزمره - فلاف - هپی اند ❌ محدودیت سنی : NC+18 ❌ 🔮 نویسنده: Elnaz-CH 🍒✨ ☔ بخشی از داستان: " خب من چیزِ درستی نمیدونم چانیول اما یه چیزُ خوب میدونم اینکه میخوام تو اینجا و پیشِ م...