23. Touch me like you do

1.3K 253 232
                                    

Hey my loves 👀💜

دلتون برام تنگ شده بووووووود؟؟؟؟☹☹

عاجقتوووونم 🤩

کامنت و ووت یادتون نره هااا☹
دلم رو شاد کنین 👀

***

پوکر به ویلیامی که داشت چمدونش رو شخم میزد نگاه کرد

زین : الان دقیقا از توی چمدون من چی می خوای؟

ویلیام : اون تی شرت سرمه ای بود پارسال برات خریدم ، اون رو می خوام

زین از جاش بلند شد و به سمت کوه لباس هایی که روی زمین افتاده بودن رفت

زین : من نمی دونم تو که اون رو برای خودت می خواستی دیگه چرا به من دادیش! کلا سه بار هم من نپوشیدم اون رو

ویلیام : خب حالا. خسیس بازی چرا در میاری؟ یکی دو بار همش قرض گرفتما

زین پوکر نگاش کرد که باعث شد ویلیام لبخند مضحکی بزنه و تی شرت رو از دست زین بیرون بکشه قبل از این که با سرعت ازش دور شه

زین : حالا کجا داری میری؟

زین دوباره روی مبل برگشت و تخته شاستیش رو روی پاهاش گذاشت

ویلیام : دارم با ویولت میرم بیرون

زین : ویلیام!

ویلیام با صدای داد زین خودش رو جمع کرد و با ترس به زین نگاه کرد

ویلیام : چرا داد میزنی حالا؟ یکی ندونه انگار آدم می خوام بکشم

زین : ویلیااااااام!!

ویلیام تی شرت رو توی تنش درست کرد و لبخندی زد

ویلیام : بابا این جوری نگاه نکن من رو جان من. یه بعد از ظهره دیگه

زین : میدونی اگه لیام بفهمه می کشتت دیگه؟

ویلیام سرش رو تکون داد

ویلیام : آره واسه همینم هست که شما قراره بری سرش رو گرم کنی تا نفهمه

زین : جانم؟؟

ویلیام : ای بابا چرا همش داد میزنی؟ تو که بیست و چهاری تو بغل لیامی حالا من دارم میگم یکم از این موضوع به نفع من استفاده کن! نمی میری که

ویلیام کنار زین روی مبل نشست و سعی کرد با مظلوم ترین نگاهش به زین نگاه کنه

زین : اون جوری نگاه نکن که اصلا راه نداره. بابا تو مگه اصلا همسن ویولتی که می خوای بری بیرون باهاش؟

ویلیام : بابا دوستیم دیگه. الکی جو نده زینوول جانم. فقط برو پیش لیوم جونت و کارتون رو توی خلوت با خیال راحت انجام بدین

Fool For You [Z.M]Where stories live. Discover now